گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
احتجاجات
جلد دوم
بخش پانزدهم احتجاج اصحاب امام صادق علیه السلام با مخالفین







اختصاص: ابن ابی عمیر گفت: ابو حنیفه به ابی جعفر مؤمن طاق گفت: نظر تو در باره سه طلاقه نمودن چیست؟ مؤمن طاق گفت
آیا بر خلاف کتاب خدا و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله است؟ ابو حنیفه جواب داد آري. گفت صحیح نیست.
ابو حنیفه گفت چرا صحیح نباشد؟ گفت چون ازدواج یک قرارداد در مسیر اطاعت خداست، هرگز با معصیت از هم گسیخته
نمیشود. وقتی ازدواج در مسیر معصیت جایز نباشد، طلاق نیز در این مسیر جایز نیست و در تجویز چنین کاري طعنه زدن به خداي
عزیز است در دستوراتش و به پیامبر صلی الله علیه و آله در سنّتش، چون وقتی عمل بر خلاف کتاب و سنت بود معنی ندارد، ما
خود میگوئیم هر کس خلاف کتاب و سنت نماید به اجبار باید به کتاب و سنت وادار نمود.
ابو حنیفه گفت علما چنین کاري را تجویز نمودهاند مؤمن طاق در جوابش گفت عالم نیست کسی که به بنده اجازه معصیت بدهد
و راه شیطان را در دین خدا تجویز نماید. عالمی بزرگتر از کتاب و سنت نیست چرا شما به بنده اجازه میدهید جمع بین سه طلاق
در یک وقت بنماید ولی اجازه نمیدهید جمع بین نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء نماید و در این تجویز تعطیل کتاب خدا و از
میان بردن سنت پیامبر است. خداوند در قرآن کریم میفرماید وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ.
اینک بگو ببینم ابا حنیفه! چه میگوئی در باره مردي که بگوید زن من به سنّت
صفحه 125 از 255
ص: 218
شیطان طلاق داده شده است؟ آیا چنین طلاقی جایز است یا نه؟ ابو حنیفه گفت این بر خلاف سنت است، زنش طلاق داده شده
است، اما معصیت خدا را کرده. مؤمن طاق گفت پس این شبیه آن است که بگوئیم وقتی خلاف سنت خدا نمود عمل به سنت
شیطان نموده و هر که پیرو شیطان باشد او بر ملت شیطان است و نصیبی از دین خدا ندارد.
ابو حنیفه گفت چنین کسی عمر بن خطاب است که او از بهترین پیشوایان مسلمین است.
عمر گفت خداوند عزیز در مورد طلاق براي شما مهلت قرار داد و فاصله انداخت ولی شما عجله نمودید و فرصت را از دست
دادید، ما هم این عجله شما را پذیرفتیم.
مؤمن طاق گفت عمر وارد به احکام دین نبود. ابو حنیفه گفت به چه دلیل؟
مؤمن جواب داد چه دلیلی بیاورم که تو نمیپذیري. اولین مرتبه گفت شخص جنب نماز نخواند اگر آب پیدا نکرد گرچه یک سال
طول بکشد، امت اسلامی بر خلاف این عمل میکنند. ابو کیف عائذي پیش عمر آمد و گفت یا امیر المؤمنین من به مسافرت رفتم،
حالا برگشتهام زنم ازدواج کرده. او در جواب گفت اگر با زنت همبستر شده، زن اوست ولی اگر همبستر نشده زن تو است. این
حکمی است که کسی قائل نیست و امت بر خلاف آن هستند.
و در مورد زنی که چهار سال بود شوهرش به مسافرت رفته بود اجازه داد در صورت تمایل ازدواج کند اما امت بر خلاف این
دستورند که هرگز نمیتواند ازدواج نماید مگر گواهان بر مرگ او گواهی دهند یا گواهی به طلاقش بدهند، و هم دستور داد
هفت نفر از یمنیها را به جرم کشتن یک نفر بکشند و گفت اگر نبود رویهاي که اهل صنعا دارند همه را به واسطه این یک نفر
میکشتم، با اینکه امت بر خلاف چنین دستوري عمل میکند.
زن آبستنی پیش او آوردند که گواهان بر زناکاري او شهادت داده بودند، دستور داد او را سنگسار نمایند. علی علیه السلام فرمود:
بر فرض تو بتوانی آن زن را رجم
ص: 219
کنی چه اختیاري در مورد بچه شکمش داري؟ فرمود: مگر نمیدانی که قلم از او برداشته شده تا صحّت یابد؟ عمر گفت لولا علی
لهلک عمر.
هم او نمیدانست کلاله چیست. از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پرسید، آن جناب برایش توضیح داد باز نفهمید. از دخترش
حفصه خواست که از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بپرسد، وقتی حفصه پرسید آن جناب فرمود پدرت از تو خواسته و به تو دستور
داده؟ گفت آري، فرمود: پدر تو این مطلب را نخواهد فهمید تا بمیرد.
کسی که این کلاله را نداند چگونه احکام دین را میداند؟
توضیح: سید رضی در کتاب فصول مینویسد فضال بن حسن بن فضال کوفی از محلی گذشت که ابو حنیفه براي عدهاي احکام
فقهی و حدیث خود را میگفت تا بنویسند.
فضال به دوست خود گفت به خدا سوگند از اینجا رد نخواهم شد مگر اینکه ابو حنیفه را شرمنده کنم دوست او در پاسخ گفت تو
ابو حنیفه را میشناسی و زبان آوري او را میدانی؟ گفت این سخنان را رها کن مگر استدلال کافري بر مؤمن تفوق و برتري پیدا
خواهد کرد. در این هنگام نزدیک ابو حنیفه رفت و سلام کرد. ابو حنیفه و حاضران جواب سلام او را دادند.
گفت یا ابا حنیفه خدا رحمتت کند. من برادري دارم که معتقد است بهترین مردم پس از پیامبر صلی الله علیه و آله، علی بن ابی
طالب است اما من میگویم ابا بکر بهترین مردم و پس از او عمر بهترین فرد است، آیا نظر شما چیست؟
مدتی سر به زیر انداخت سپس سر برداشت و گفت در مقام و فخر آنها نسبت به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله همین بس که آن
صفحه 126 از 255
دو همبستر پیامبر در قبر او هستند چه دلیلی واضحتر از این میخواهی؟ فضال گفت من این استدلال را براي او کردم.
گفت به خدا قسم اگر محل متعلق به پیامبر صلی الله علیه و آله است و آنها حقی در آن محل نداشته باشند به پیامبر اکرم صلی الله
علیه و آله ظلم کردهاند که بدون حق آنجا دفن شدهاند و اگر محل متعلق به آن دو بوده که به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
ص: 220
بخشیدهاند باز خطا کرده و کار خوبی نکردهاند که از بخشش خود برگشتهاند و محلی را که بخشیدهاند باز خود تصرف نمودهاند.
ابو حنیفه ساعتی سر به زیر انداخت. آنگاه گفت نه مال شخصی پیامبر صلی الله علیه و آله بوده و نه مال آن دو ولی آن دو به
مناسبت حق دخترانشان عایشه و حفصه استحقاق این دفن را پیدا کردهاند. فضال گفت این حرف را هم برایش گفتم او در جواب
من گفت خودت میدانی که پیامبر صلی الله علیه و آله وقتی از دنیا رفت نه زن داشت وقتی محاسبه میکنیم به هر کدام از آن زنان
1 میرسد و این یک نهم از یک هشتم به اندازه یک وجب در یک وجب میشود، چگونه آن دو بیش از یک مقدار معلوم /72
متصرف شدهاند؟ ضمنا چه شد که حفصه و عایشه ارث از پیامبر صلی الله علیه و آله میبرند ولی فاطمه زهرا علیها السلام دخترش
نباید ارث ببرد؟
ابو حنیفه فریاد زد مردم این مرد را دور کنید از من که او رافضی خبیث است.
مناظره سید حمیري
از مطالبی که شیخ رحمۀ الله علیه نقل کرده این است که حارث بن عبد الله ربعی گفت من در حضور منصور دوانیقی بودم روزي
که در پل بزرگ بود و سوّار قاضی نیز حضور داشت، سید حمیري این قصیده خود را میخواند:
ان الا له الذي لا شیء یشبهه أتاکم الملک للدنیا و للدین
أتاکم الله ملکا لا زوال له حتی یقاد إلیکم صاحب الصین
و صاحب الهند مأخوذ برمته و صاحب الترك محبوس علی هون
قصیده خود را تمام کرد. منصور از ذکر فتوحات خود در این قصیده خوشحال بود. سوّار گفت این مرد یا امیر المؤمنین به خدا قسم
بر خلاف عقیده قبلی خود شعر میگوید. خدا را سوگند اینها معتقد به محبت دیگران هستند و عداوت شما را در دل میپرورانند.
سید حمیري گفت به خدا قسم او دروغ میگوید من در مدح تو
ص: 221
راستگویم این سخنان او از حسد سرچشمه میگیرد. من دلباخته شما و دوستدار اهل بیتم و در خون من از پدر و مادرم به ارث
رسیده، اما این سوّار و فامیلش دشمن شما بودهاند در جاهلیت و اسلام خداوند بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مورد این
خانواده او این آیه را نازل نموده إِنَّ الَّذِینَ یُنادُونَکَ مِنْ وَراءِ الْحُجُراتِ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ منصور گفت راست میگوئی؟ سوّار
گفت یا امیر المؤمنین او معتقد به رجعت است و شیخین را سبّ میکند و نسبتهاي زشت میدهد به آنها سید گفت اما مسأله
رجعت من از روي قرآن به آن معتقد شدهام که میفرماید وَ یَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّۀٍ فَوْجاً مِمَّنْ یُکَ ذِّبُ بِآیاتِنا فَهُمْ یُوزَعُونَ در آیه
دیگر میفرماید وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً میفهمیم از این دو آیه که دو نوع حشر وجود دارد یک نوع حشر عمومی و یک
حشر خصوصی. و در این آیه میفرماید رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلی خُرُوجٍ مِنْ سَبِیلٍ و میفرماید فَأَماتَهُ
اللَّهُ مِائَۀَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ و فرموده است أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْیاهُمْ این
گواهی قرآن است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز میفرماید
یحشر المتکبرون فی صور الذر یوم القیامۀ
متکبران به صورت ذرهها در قیامت محشور میشوند و فرموده است
صفحه 127 از 255
لم یجر فی بنی اسرائیل شیء الا و یکون فی امتی مثله حتی الخسف و المسخ و القذف
و حذیفه گفته است بعید نیست که گروه زیادي از این امت به صورت میمون و خوك مسخ شوند. پس اعتقاد من به رجعت از
چیزهایی است که قرآن حاکی از آن و سنت پیامبر شاهد است. من معتقدم خداوند این سوّار را به دنیا برمیگرداند به صورت
میمون یا خوك یا ذرّه، زیرا او مردي ستمگر و متکبّر و کافر است. منصور خندید. سید این اشعار را سرود:
جاءت سوّارا ابا شمله عند الامام الحاکم العادل
فقال قولا خطلا کله عند الوري الحافی و الناعل
و بان للمنصور صدقی کما قد بان کذب الانوك الجاهل
ص: 222
منصور گفت او را واگذار. سید حمیري گفت یا امیر المؤمنین او اول شروع کرده و شروعکننده ظالمتر است. او دست بکشد تا من
نیز دست بکشم، از ریختن آبروي من خودداري کند تا من نیز خودداري کنم. منصور به سوّار گفت سید حمیري سخن منصفانهاي
گفت، دست از او بردار تا سید هم از تو دست بردارد.
ص: 223
بخش شانزدهم احتجاجهاي موسی بن جعفر علیه السلام با ارباب مذاهب و خلفاء و بعضی از مسائل مشکل علمی
توحید صدوق علیه الرحمۀ. هشام بن حکم از یکی از جاثلیقهاي نصرانی که هفتاد سال عمر خود را به نصرانیت گذرانده بود به نام
بریهه نقل کرد که در جستجوي اسلام بود و میخواست کسی را بیابد که بتواند برایش استدلال نماید از کتابهاي خودشان و عیسی
مسیح را با امتیازاتش بشناسد. با این خصوصیت حتی بین نصرانیان و مسلمانان و یهودان و مجوس نیز مشهور شده بود، بطوري که
نصرانیان به او افتخار میکردند و میگفتند اگر در دین نصرانیت جز بریهه عالمی نباشد همان یک نفر ما را کافی است. اما در عین
حال مردي حق طلب و جویاي اسلام بود. زنی به همراه داشت که او را خدمت مینمود و سالها با او بود. بریهه به آن زن صفت
نصرانیت و دلائل پوشالی آنها را گوشزد کرده بود و او در این زمینه اطلاعی داشت.
ولی بر خلاف عقیده خود مطلب را میپوشاند اما پیوسته از رهبران مسلمانان و صلحا و دانشمندان و اهل استدلال میپرسید و از
رهبر هر گروهی سؤالاتی میکرد. اما آنچه میجست پیدا نمیکرد و میگفت اگر اینها رهبران واقعی باشند باید واقعیتها اطلاعاتی
داشته باشند. بالاخره مذهب تشیع را براي او توصیف نمودند و هشام بن حکم را براي این منظور ستودند.
یونس بن عبد الرحمن گفت هشام بن حکم برایم نقل کرد که روزي من در درب
ص: 224
دکان خود در کرخ نشسته بودم. چند نفر هم پیش من قرآن میخواندند ناگاه گروهی از نصرانیان را دیدم که دانشمندان متعددي،
از قسیس گرفته تا دیگران میان آنها بود.
در حدود صد نفر لباسهاي سیاه داشتند با کلاههاي مخصوص نصرانیت. بریهه جاثلیق اکبر نیز به همراه آنها بود. اطراف دکان مرا
احاطه نمودند و یک صندلی مخصوص براي بریهه گذاشتند. روي آن نشست. بقیه اسقفها و رهبانان بر عصاي خود تکیه نموده،
ایستادند با همان کلاههاي مخصوص.
بریهه گفت کسی نمانده از مسلمانان که من با او مناظره نکرده باشم از دانشمندان مطّلع؟ ولی هیچ کدام چیزي نداشتهاند آمدهام با
تو مناظره کنم در باره اسلام. هشام گفت اگر میخواهی من معجزهاي بکنم مانند عیسی مسیح یا شبیه او که هرگز از من بر نمیآید
او روحی پاك و نیالوده داشت. بسیار ارجمند بود و داراي معجزاتی بزرگ و دلائلی آشکار. بریهه گفت از سخن و بیان توصیف تو
صفحه 128 از 255
خوشم آمد.
اما اگر منظورت بحث و استدلال است اشکالی ندارد، اینک من حاضرم. بریهه در پاسخ گفت آري بگو ببینم پیامبر شما چه نسبتی
با عیسی مسیح دارد از نظر خویشاوندي جسمی؟ هشام گفت او پسر عموي جد مادري عیسی است، زیرا عیسی از فرزندان اسحاق
است و حضرت محمد صلی الله علیه و آله از فرزندان اسماعیل.
بریهه گفت چرا او را نسبت به پدرش میدهی؟ هشام در پاسخ گفت که اگر مایلی آن نسبتی که به نظر شما دارد آن را بگویم.
مایلی نسبتی که به عقیده ما دارد آن را توضیح دهم؟ بریهه گفت نسبتی که به نظر ما دارد بگو. بریهه خیال میکرد اگر آن نسبت
را توضیح دهد هشام را مغلوب میکند. به همین جهت چنین درخواستی را کرد. هشام گفت بسیار خوب.
میگویند عیسی قدیم است از قدیم. در چنین صورتی کدامیک پدر است و کدامیک پسر؟
بریهه: آن یکی که به زمین آمد پسر است و پسر پیامبر از طرف پدر است.
هشام: پدر موقعیت بیشتري از پسر دارد چون آفرینش از پدر است.
بریهه: آفرینش آفریده پدر و آفریده فرزندند.
ص: 225
هشام: چه اشکالی دارد که هر دو پائین بیایند چنانچه با هم آفریدهاند.
بریهه: چگونه شریک هستند با اینکه یک شیء واحدند.
هشام: پس در اسم با هم اجتماع دارند.
بریهه: این سخن از روي نادانی است.
هشام: اتفاقا سخنی صحیح و درست است.
بریهه: پسر متصل به پدر است.
هشام: برعکس پسر جدا از پدر است.
بریهه: این که جدا باشد خلاف معمول مردم است.
هشام: اگر معمول مردم را شاهد و دلیل بر ادعاي خود بگیریم من در این مناظره تو را مغلوب کردهام زیرا معلوم مردم اینست که
پدر وجود دارد قبل از پسر این معمول را تو قبول داري؟
بریهه: خیر چنین چیزي را نمیپذیرم.
هشام: پس چرا معمول مردم را گواهی میگیري در صورتی که آن را قبول نداري.
بریهه: پدر و پسر دو اسم است در قدرت قدیم.
هشام: هر دو اسم قدیم هستند مانند خود پدر و پسر.
بریهه: نه اسمها محدث و آفریدهاند.
هشام: در صورتی که این اسمها را پسر آفریده باشد تو پدر را پسر نامیدهاي (چون آفریدگار اسمها است و پسر را پدر اما اگر پدر
این اسمها را آفریده باشد پس او پدر است و پسر هم پدر است در اینجا ابن و پسري وجود ندارد.
بریهه: پسر اسم روح است وقتی به زمین نزول میکند.
هشام: پسر وقتی به زمین نیامده چه اسم دارد؟
بریهه: اسم او پسر است چه فرود آید چه فرود نیاید.
هشام: پس قبل از فرود آمدن این روح هر دو یکی هستند یا اسم آنها دو تا است.
صفحه 129 از 255
بریهه: یک روح است.
هشام: میپذیري که بعضی از آن روح ابن باشد و قسمتی از آن اب.
ص: 226
بریهه: نه، زیرا اسم پدر و پسر مربوط به یک چیز است.
هشام: پس پسر پدر پدر است و پدر پدر پسر در نتیجه پدر و پسر یکی هستند.
اسقفهاي نصرانی به زبان خود به بریهه گفتند: تا کنون چنین گیر نکرده بودي حرکت کن برویم.
بریهه متحیر شد بالاخره از جاي حرکت کرد تا برود ولی هشام دامن او را گرفت و گفت چرا مسلمان نمیشوي؟ اگر در دل مطلبی
داري و اشکالی هست بگو و گر نه من یک سؤال در مورد نصرانیت میکنم امشب تا به صبح در اندیشه خواهی بود و سحرگاه هر
چند زودتر مایل خواهی بود که مرا بیابی.
اسقفها گفتند آن سؤال را مطرح نکن ممکن است به اشکال برخورد کند اما خود بریهه تقاضا کرد سؤال را مطرح نماید.
هشام گفت به نظر تو آیا پسر هر چه نزد پدر است میداند؟ گفت آري. پرسید آیا پدر آنچه نزد پسر است میداند؟ گفت آري. باز
پرسید آیا پسر قادر است به هر کاري که پدر قدرت دارد؟ گفت آري. گفت اینک بگو ببینم آیا آنچه پسر قادر است پدر هم بر
آن قدرت دارد؟ گفت بلی. هشام گفت این چه نوع واحدي است که یکی پسر دیگري است ولی هر دو مساوي هستند و چطور
یکی بر دیگري ستم روا نمیدارد بریهه در پاسخ گفت ظلم از آنها سر نمیزند.
هشام گفت سزاوار است که پسر پدر پدر باشد و پدر پسر پسر اینک برو امشب در این باره فکر کن، نصرانیان از جاي حرکت
کرده متفرق شدند و آرزو داشتند که هشام و یارانش را ندیده بودند.
بریهه با ناراحتی تمام و اندوه به منزل برگشت. زن خدمتکارش گفت چرا این طور ناراحتی. بریهه جریان بحث و مناظره خود را با
هشام برایش نقل کرد.
آن زن گفت تو میخواهی بر حق باشی یا بر باطل؟ بریهه گفت جویاي حق هستم. زن گفت پس هر جا حقیقت را مییابی به همان
طرف برو مبادا لجبازي کنی زیرا لجاجت شک و تردید است و شک و تردید زشت است و چنین اشخاصی در آتش جهنمند.
ص: 227
بریهه سخن آن زن را پسندید و تصمیم گرفت فردا پیش هشام برود و فردا صبح پیش هشام رفت ولی دیگر از نصرانیان کسی با او
نبود. بریهه به هشام گفت آیا کسی داري که سخن او را بپذیري و مطیع او باشی. هشام پاسخ داد آري. پرسید امتیازات و مشخصات
او چیست؟ گفت امتیازات نژادي را میخواهی یا دینی گفت امتیازات نژادي و دینی هر دو را بیان کن. هشام گفت اما از نظر نژاد
بهترین نژاد را دارد سرآمد نژاد عرب و برگزیده از قریش و برترین فرزندان هاشم هر که با او در نژاد به جا آورده شود او را برتر از
خود مییابد چون قریش بهترین قبیله عرب و بنی هاشم باارزشترین قبیله قریشند و بهترین افراد بنی هاشم سرور و سید آنها است و
فرزند سرور و سید از دیگران بهتر است این شخص نیز از فرزندان سرور بنی هاشم است. بریهه گفت از نظر دینی برایم توصیف
کن.
هشام گفت راه روش او را بیان نمایم یا امتیازات شخصی و طهارت روحی را.
گفت امتیازات شخصی و طهارت روحی را.
هشام گفت معصوم است گناه از او سر نمیزند. سخیّ است بخل نمیورزد.
شجاع است ترس در او راه ندارد، گنجینه علم است و جهل در دانستنیهاي او نیست.
حافظ دین و به پا دارنده واجبات و از عترت انبیاء و جامع علوم آنها است هنگام خشم حلم میورزد و هنگام ستم انصاف دارد و
صفحه 130 از 255
هنگام خوشحالی کمک میکند.
نسبت به دوست و دشمن انصاف را رعایت میکند، درخواست بیهوده در باره دشمن خود نمیکند و دوست خویش را محروم
نمینماید عمل به کتاب خدا میکند و از عجایب خاندان طهارت جریانها نقل میکند. حکایت از قول ائمه گرام مینماید دلیل او
قابل رد نیست و جاي سؤال باقی نمیگذارد. در هر مشکلی فتوي میدهد و هر ظلمت و تاریکی را روشن مینماید.
بریهه گفت تمام صفت و مشخصات مسیح را با دلائل و معجزاتش بیان کردي جز اینکه او غیر مسیح است. هشام گفت اگر ایمان
بیاوري راهنمائی خواهی شد و اگر پیرو حق گردي شرمسار نخواهی گشت سپس هشام گفت بریهه! هر حجتی که
ص: 228
خدا در ابتداي آفرینش به پا داشته در وسط آفرینش نیز به پا داشته و در آخر آن نیز به پا خواهد داشت حجتهاي خدا باطل
نمیشود و ملتهاي پروردگار نابودي ندارد و نه سنن الهی از میان میرود.
بریهه گفت چقدر سخن صحیح و درستی است این از مزایاي حکماء است که دلیل میآورند و شبهه و تردید را از میان میبرند
هشام گفت آري.
سه نفري با آن زن به جانب مدینه رهسپار شدند تا خدمت حضرت صادق علیه السلام برسند اما در بین راه به موسی بن جعفر علیه
السلام برخورد کردند جریان را هشام خدمت آن جناب نقل کرد.
پس از توضیح جریان موسی بن جعفر علیه السلام فرمود: بریهه! چقدر از کتاب خود اطلاع داري؟ جواب داد من عالم به آن هستم.
فرمود: چقدر اطمینان به تأویل و توجیه خودداري؟ گفت به اندازه اطلاعاتی که در مورد آن دارم. امام علیه السلام شروع به خواندن
انجیل کرد. بریهه گفت حضرت مسیح همین طور قرائت میکرد، به این صورت جز مسیح کسی قرائت نکرده.
بریهه گفت پنجاه سال است که دنبال شما یا مثل شما میگردم ایمان آورد و شخص پایبند معتقداتش بود، زن خدمتکارش نیز
ایمان آورد و با عقیده بود.
هشام با بریهه و آن زن خدمت امام صادق علیه السلام رسیدند، هشام تمام جریان را نقل کرد و آنچه بین امام موسی بن جعفر علیه
السلام و بریهه اتفاق افتاده بود نیز بیان نمود. حضرت صادق علیه السلام فرمود ذُرِّیَّۀً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ.
بریهه گفت آقا فدایت شوم شما از کجا تورات و انجیل و کتب انبیا را به دست آوردهاید؟ فرمود این کتابها به وراثت از آنها به ما
رسیده، به همان صورتی که خودشان خواندهاند ما میخوانیم بدون کم و کاست. خداوند در روي زمین حجتی قرار نمیدهد که از
او چیزي بپرسند و بگوید نمیدانم.
بریهه تا آخر عمر امام صادق علیه السلام در خدمت ایشان بود، سپس ملازم خدمت امام موسی بن جعفر علیهما السلام شد، تا در
زمان آن جناب از دنیا رفت. امام علیه السلام او را به دست خود غسل و کفن کرد. فرمود این یکی از حواریین
ص: 229
مسیح است که عارف به حق بود بیشتر اصحاب امام آرزو داشتند که کاش مثل او بودند.
.408 - تحف العقول 404
از سخنان موسی بن جعفر علیه السلام با هارون الرشید در یک خبر طولانی است که مورد نیاز را فقط ذکر مینمایم. امام علیه
السلام وارد مجلس هارون شد که به واسطه تهمتهائی که به آن جناب زده بودند ایشان را احضار نموده بود. یک طومار بلند
بالائی را به دست داشت و با نسبتهاي ناروائی که به شیعیان آن جناب داده بودند آنها را خواند.
آن گاه موسی بن جعفر علیه السلام فرمود: یا امیر المؤمنین ما خانوادهاي هستیم که به ما تهمت میزنند. خداوند بخشنده و سرّپوش
است. هرگز اسرار بندگان خود را فاش نمیکند مگر در هنگام حساب رستاخیز. روزي که مال و فرزندان سودي ندارند مگر کسی
صفحه 131 از 255
که با قلب سلیم به پیشگاه او بیاید.
سپس فرمود: پدرم از پدر خود از علی علیه السلام از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل کرد که فرمود
« الرحم اذا مسّت الرحم اضطربت ثم سکنت »
خویشاوند وقتی با خویشاوند خود تماس حاصل نماید رگ خویشاوندي به هیجان میآید سپس آرام میشود. اینک اگر صلاح
بداند امیر المؤمنین با من مصافحه نماید.
در این موقع هارون از تخت به زیر آمد و دست راست خود را دراز کرد و دست راست آن جناب را گرفت و او را در آغوش فشرد
و در پهلوي راست خود نشانید و گفت گواهی میدهم که تو راست میگوئی و پدرت راستگو است و جدت صادق است و رسول
الله صلی الله علیه و آله نیز صادق است. وقتی وارد شدي من شدیدترین کینه را نسبت به تو داشتم به واسطه اطلاعاتی که به من داده
بودند، همین که شروع به صحبت نمودي و آن سخنان را گفتی و با من مصافحه نمودي مسرور شدم و خشم من تبدیل به خشنودي
از تو شد. ساعتی به سکوت گذرانید آنگاه گفت:
مایلم سؤالی در باره عباس و علی بنمایم که به چه دلیل علی به میراث پیامبر
ص: 230
صلی الله علیه و آله از عباس شایستهتر بود با اینکه عباس عموي پیامبر و برادر مهربان پدر او به شمار میرفت.
امام علیه السلام فرمود: مرا معاف دار. گفت نه، به خدا امکان ندارد باید جواب بدهی. فرمود: پس اگر ممکن نیست، امانم بده.
گفت امان دادم. فرمود: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از میراث محروم نمود کسی را که قادر به هجرت بود ولی مهاجرت نکرد.
پدرت عباس ایمان آورد ولی مهاجرت نکرد، ولی علی علیه السلام ایمان آورد و مهاجرت نمود. خداوند در این آیه میفرماید
الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَمْ یُهاجِرُوا ما لَکُمْ مِنْ وَلایَتِهِمْ مِنْ شَیْءٍ حَتَّی یُهاجِرُوا رنگ چهره هارون تغییر کرد و ناراحت شد. گفت چرا شما را
نسبت به علی نمیدهند با اینکه علی پدر شما است و به پیامبر اکرم نسبت میدهند با اینکه ایشان جد شما هستند؟ فرمود: خداوند
عیسی مسیح پسر مریم را نسبت داده به ابراهیم خلیل از طرف مادرش مریم بتول که هیچ انسانی با او نیامیخت در این آیه وَ مِنْ
ذُرِّیَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَیْمانَ وَ أَیُّوبَ وَ یُوسُفَ وَ مُوسی وَ هارُونَ وَ کَ ذلِکَ نَجْزِي الْمُحْسِنِینَ وَ زَکَرِیَّا وَ یَحْیی وَ عِیسی وَ إِلْیاسَ کُلٌّ مِنَ
الصَّالِحِینَ.
این انتساب فقط از طرف پدر و مادر به ابراهیم داده شده همان طوري که داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را از
طرف پدر و مادر به ابراهیم نسبت میدهد که این خود فضیلتی براي عیسی است که تنها از جهت مادر داراي این مقام میشود و
این آیه اشاره به همان است در داستان مریم إِنَّ اللَّهَ اصْ طَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْ طَفاكِ عَلی نِساءِ الْعالَمِینَ که عیسی را به او عنایت
نمود بدون تماس بشري با مریم. همین طور خداوند فاطمه را برگزید و پاك و پاکیزه نمود و فضیلت بخشید به او به واسطه حسن و
حسین که دو سرور جوانان اهل بهشتند.
هارون که سخت ناراحت شده بود، از سخنان امام علیه السلام با ناراحتی گفت از کجا شما مدعی هستید که انسان دچار فساد
میشود از طرف پدر و مادر به واسطه خمس که به اهلش نپردازد؟ امام علیه السلام فرمود این سؤالی است که هیچ کدام از سلاطین
تا کنون نکردهاند غیر از تو یا امیر المؤمنین نه ابا بکر و نه عمر و نه بنی امیه و
ص: 231
از هیچ یک از آباء من چنین سؤالی نشده، مخواه من از آن پرده بردارم. (در خبري است که هارون میگوید پس اگر این جریان را
نقل کنی امان من از بین میرود. امام فرمود: قبول دارم.)
هارون گفت زندقه در اسلام زیاد شده هم آنها سخنچینیهائی میکنند نزد ما و اینها را به شما نسبت میدهند به نظر شما اهل بیت
صفحه 132 از 255
زندیق کیست؟ فرمود: زندیق کسی است بر خدا و پیامبرش ردّ کند و آنها کسانی هستند که از در خشم و عناد با خدا و پیامبر
اویند. خداوند در این آیه میفرماید لا تَجِدُ قَوْماً یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ یُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ کانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ
أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ تا آخر آیه، آنها ملحد هستند که از توحید برگشتهاند و به الحاد و کفر گرائیدهاند.
هارون گفت اولین کسی که ملحد و کافر شد که بود؟ امام فرمود: اولین کسی که الحاد و زندقه را پذیرفت در آسمان ابلیس ملعون
مرا از آتش آفریدهاي و او را » ، بود، که کبر ورزید و افتخار نمود بر آدم صفی و برگزیده خدا و گفت آن ملعون من بهتر از آدمم
سرپیچی از فرمان خدا نمود و ملحد شد این الحاد به بازماندگان به ارث رسید تا روز قیامت. هارون گفت مگر ابلیس ذریّه .« از گل
و بازماندگانی هم دارد؟
فرمود: آري، مگر این آیه را نشنیدهاي إِلَّا إِبْلِیسَ کانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَ فَتَتَّخِذُونَهُ وَ ذُرِّیَّتَهُ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِی وَ هُمْ لَکُمْ عَدُوٌّ
بِئْسَ لِلظَّالِمِینَ بَدَلًا ما أَشْهَدْتُهُمْ خَلْقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لا خَلْقَ أَنْفُسِهِمْ وَ ما کُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً زیرا آنها فرزندان آدم را
گمراه میکنند به آرایش زر و زیور و دروغی که میگویند و گواهی به یگانگی خدا میدهند، چنانچه خداوند در این آیه
میفرماید وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُونَ یعنی آنها این حرف را از روي
تلقین و تأدیب و سرزبانی میگویند نه اینکه اعتقاد داشته باشند کسی که اعتقاد نداشته باشد گرچه گواهی بدهد مشکوك است و
دشمنی حسود خواهد بود، به همین جهت عرب میگوید هر که چیزي را نداند دشمن اوست و هر که دستش به چیزي نرسد
عیبتراشی براي آن میکند و منکر آن میشود چون
ص: 232
جاهل است. امام علیه السلام با ابی یوسف قاضی سخنان طولانی داشت که اینجا محل ذکر آن نیست.
سپس هارون الرشید گفت تو را سوگند میدهم به حق آباء گرامت سخنانی کوتاه در مورد بحثی که داشتیم بفرمائید. فرمود: دواتی
بیاورید. دوات و کاغذ آوردند، نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
: امور ادیان چهار نوع است:
-1 امري که اختلافی در آن نیست و آن اجماع امت در مسائلی است که ضروري است که چارهاي جز آن ندارند. 2- اخباري که
مورد قبول همه است که هر شبههاي را به وسیله آنها باید برطرف نمود و هر حادثهاي را استنباط کرد.
-3 امري که احتمال شک و انکار دارد در مورد آنها باید از اهلش سؤال کرد تا دلیلی از کتاب خدا که تأویل آن مورد قبول همه
است بیاورد. 4- سنتی که جمیع آن را قبول دارند و اختلافی در باره آن نیست یا قیاسی که صحت آن را عقل بپذیرد و عامه و
خاصه نتوانند در آن شک و تردید نمایند و انکار کنند، این دو امر از توحید گرفته تا سایر مسائل و از جریمه خدشه تا بالاتر از آن
چیز استکه باید امور دینی را به آنها ارجاع داد. هر چه با دلیل ثابت شد میپذیري و آنچه دلیلی نداشت از آن چشم میپوشی. هر
کس یکی از این سه مطلب را ایراد نمود، این همان حجت بالغهایست که خداوند در این آیه بیان میفرماید قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّۀُ الْبالِغَۀُ
فَلَوْ شاءَ لَهَداکُمْ أَجْمَعِینَ چنین دلیلی به جاهل که برسد با جهل خود آن را درك میکند چنانچه عالم با علم متوجه میشود، زیرا
خداوند عادل است و ستم روا نمیدارد به وسیله آنچه درك میکنند بر آنها استدلال مینماید و دعوت به آنچه میشناسند میکند
نه به آنچه منکرند و نمیفهمند. هارون الرشید به امام علیه السلام احترام لازم را نموده و ایشان را برگرداند، خبر مفصل است.
خرایج: روایت شده گروهی از یهودان خدمت امام صادق علیه السلام رسیدند و گفتند چه معجزهاي داري که دلالت بر نبوت
حضرت محمد صلی الله علیه و آله بکند؟
فرمود: کتاب مهیمن و حیرانکننده عقول به آنچه در مورد حلال و حرام و سایر
صفحه 133 از 255
ص: 233
چیزهائی که به ایشان داده شده.
یهودان گفتند از کجا ما بفهمیم که این مطالب شما همان طوري است که نقل میکنید؟ امام موسی بن جعفر علیه السلام که
کودکی بود در آن وقت و حضور داشت فرمود: ما از کجا بفهمیم دلائلی که براي حضرت موسی شما نقل میکنید و معجزات او
همان طور است که شما میگوئید؟
گفتند این مطالب به وسیله اشخاص راستگوئی به ما رسیده. موسی بن جعفر علیه السلام فرمود: اینک صدق گفتار ما را به وسیله
تلقینی که خداوند به طفل کوچکی نموده بدون تعلیم و نقل از دیگران بشناسید. گفتند لا اله الّا اللَّه محمّد رسول اللَّه و گواهی
دادند به امامت ائمه هدي و حجتهاي پروردگار بر مردم امام صادق علیه السلام از جاي حرکت کرد و پیشانی موسی بن جعفر را
بوسید، سپس فرمود: تو قائم بعد از من هستی.
به همین جهت که حضرت صادق تعبیر به قائم نمود، واقفیها مدعی شدند که موسی بن جعفر زنده است و او قائم است. امام
صادق علیه السلام به یهودان جایزه داد و با احترام و مسلمان شدن برگشتند. اما در اینکه هر امامی قائم است بعد از پدرش به امر
امامت شکی نیست ولی آن قائمی که زمین را پر از عدل میکند، او حضرت مهدي فرزند امام حسن عسکري علیه السلام است.
تفسیر عیاشی- حسن بن علی بن نعمان گفت وقتی مهدي عباسی تجدید بناي مسجد الحرام را نمود یک خانه در زاویهاي از مسجد
باقی ماند که از صاحبان آن تقاضاي فروش نمود، اما آنها امتناع کردند. راجع به این مطلب از فقهاء پرسید، همه گفتند نباید چیز
غصبی را جزء مسجد الحرام نمود.
علی بن یقطین گفت یا امیر المؤمنین اگر نامهاي به موسی بن جعفر بنویسی، او در باره این مطلب تو را راهنمائی خواهد کرد. مهدي
نامهاي به والی مدینه نوشت که از موسی بن جعفر علیه السلام بپرسد: خانهاي را میخواهیم جزء مسجد الحرام نمائیم، اما صاحب
آن امتناع دارد. چگونه میتوان از این اشکال رهایی یافت؟ فرماندار
ص: 234
براي حضرت موسی بن جعفر نوشت، آقا در جواب فرمودند: باید حتما جواب این مطلب را داد؟ گفت چارهاي نیست. فرمود:
بنویس.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ*
اگر مردم آنجا سکونت داشتهاند و کعبه بعد در آنجا به وجود آمده، مردم شایسته تصرف ملک خود هستند، اما اگر کعبه قبلا بوده
است و مردم آمده آنجا سکونت اختیار کردهاند، کعبه سزاوار اطراف خویش است نه مردم.
وقتی نامه براي مهدي عباسی رسید آن را بوسید و دستور داد خانه را خراب کردند.
صاحبان خانه آمدند خدمت موسی بن جعفر علیه السلام و تقاضا کردند که راجع به بهاي خانه آنها براي مهدي نامهاي بنویسد، آن
جناب نوشت یک چیزي به آنها بده.
مهدي صاحبان خانه را راضی نمود.
. تحف العقول 480
الحمد لله منتهی » نوشت: نگو « الحمد لله منتهی علمه » عبد الله بن یحیی گفت نامهاي خدمت موسی بن جعفر نوشتم در مورد دعاي
زیرا براي علم خدا انتهائی نیست ولی بگو « علمه
« الحمد لله منتهی رضاه »
. شخصی از آن جناب در باره جواد سؤال کرد. فرمود: سخن تو دو صورت دارد:
صفحه 134 از 255
اگر منظورت جواد در بین مردم کیست سؤال میکنی، جواد کسی است که آنچه خداوند بر او واجب نموده پرداخت نماید و بخیل
کسی است که از پرداخت آن بخل ورزد و اما اگر از خدا میپرسی او جواد است، چه بدهد و چه منع نماید زیرا اگر بدهد چیزي
را داده که مال تو نیست و اگر منع نماید چیزي را منع نموده که مال تو نبوده.
-7 وکیل امام در اموالشان به آن جناب عرض کرد به خدا به شما خیانت نکردهام. فرمود: خیانت کردن و تضییع مال و از بین بردن
با هم مساوي است ولی خیانت براي تو بدتر است.
-8 فرمود: هر کس در باره خدا صحبت کند هلاك میشود و هر که ریا طلب باشد هلاك میشود و هر کس خودپسند باشد نیز
هلاك میگردد.
-9 فرمود: گرفتاري دنیا و دین هر دو سخت و مشکل است. اما گرفتاري دنیا به
ص: 235
این دلیل که دست به هر چیز دراز کنی میبینی یک فاجر و تبهکاري قبل از تو آن را تصرف نموده و اما گرفتاري آخرت به این
صورت است که کسی را پیدا نمیکنی بر امور آخرت به تو کمک کند.
-10 فرمود چهار چیز از وسواس است: خوردن گل و خاك بازي (خاك را با دست نرم کردن)، کوتاه کردن ناخن با دندان و
خوردن ریش. و سه چیز موجب جلاء نور چشم میشود نگاه به سبزي و تماشاي آب جاري و دیدار صورت زیبا.
-11 فرمود: هر وقت ستمکاري در میان مردم رایج بود بیشتر از حق، صحیح نیست هیچ کس به دیگري اطمینان نماید مگر اینکه او
را تجربه نموده باشد.
-12 فرمود: بوسیدن لب صحیح نیست مگر از همسر و بچه صغیر.
-13 فرمود: در دین خدا تفقه پیدا کنید زیرا فقه و اطلاعات دینی بینش و بصیرت است و موجب کمال عبادت و علت رسیدن به
مقامات عالی و درجات بلند دین و دنیا است. برتري فقیه بر عابد مانند برتري خورشید است بر ستارگان. هر کس تفقه در دنیا
نداشته باشد خداوند عملی را از او نمیپسندد.
-14 به علی بن یقطین فرمود: کفاره کار کردن براي سلطان، نیکی به برادران دینی است.
-15 فرمود: وقتی امام و پیشوا عادل باشد براي او اجر و پاداش است و براي تو شکر و سپاس. وقتی امام و پیشوا ستمگر بود براي او
گناه است و براي تو صبر.
-16 ابو حنیفه گفت در زمان امام صادق علیه السلام عازم حج شدم به مدینه که رسیدم آهنگ خانه امام صادق علیه السلام را
نمودم در دهلیز خانه نشستم تا اجازه ورودم بدهند. ناگاه کودکی آمد. به او گفتم پسر جان آدم غریب در شهر شما کجا باید
قضاي حاجت کند؟ گفت اجازه بده، عجله نکن تا برایت توضیح دهم. در این هنگام تکیه به دیوار نمود. گفت براي قضاي حاجت
باید از رودخانهها و نهرهاي آب پرهیز کنی و زیر درختان و پشت مسجدها و داخل کوچهها و راهها قضاي حاجت نکنی و پشت
دیوار پنهان شوي و جامه خویش بلند کنی به شرط اینکه رو به
ص: 236
قبله و پشت به قبله نباشی، آنگاه هر جا خواستی قضاي حاجت میکنی.
از جملات و سخنان این کودك سخت به حیرت ماندم. پرسیدم اسم تو چیست؟ گفت من موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن
حسین بن علی بن ابی طالبم.
پرسیدم پسر جان معصیت از کیست؟ گفت گناه از سه حالت خارج نیست:
یا از خدا سر میزند که از او هرگز نیست، در این صورت صحیح نیست خداوند بنده خود را عذاب کند براي کاري که نکرده و یا
صفحه 135 از 255
از بنده و از خدا دو نفري انجام دادهاند در صورتی که چنین نیز نیست. در این صورت هم نباید شریک قوي شریک ضعیف را ستم
نماید و یا از خود بنده است که واقع مطلب همین است. اگر خداوند ببخشد، به جور و کرم خویش بخشیده و اگر کیفر نماید، به
واسطه خطاي بنده و انحراف او است.
ابو حنیفه گفت از همان جا برگشتم. دیگر موفق به ملاقات امام صادق علیه السلام نشدم و به همان حرف که از آن کودك شنیدم
بینیاز شدم.
همین خبر از کنز الفوائد کراجکی نقل میشود به مختصر اختلاف که در آخر آن این اشعار را امام موسی بن جعفر علیه السلام
میخوانند:
لم تخل افعالنا اللاتی نذم بها احدي ثلاث معان حین ناتیها
اما تفرد بارینا بصنعتها فیسقط الذم عنا حین ننشیها
او کان یشرکنا فیها فیلحقه ما سوف یلحقنا من لائم فیها
او لم یکن لإلهی فی جنایتها ذنب فما الذنب الا ذنب جانیها
ترجمه اشعار خلاصهاي از همان توضیحات سابق است.
ص: 237
بخش هفدهم اخباري که علی بن جعفر از برادر خود موسی بن جعفر علیه السلام نقل کرد به غیر روایتی که حمیري نقل میکند، در اینجا
مجموع آنها را نقل کردیم چون مختصر اختلافی با اخبار حمیري دارد و اخبار حمیري را در بخشهاي مربوط به آن متفرق نمودهایم
علی بن جعفر بن محمد از برادر خود موسی بن جعفر نقل کرد که فرمود: از پدرم جعفر بن محمد پرسیدم مردي که با زن خود
همبستر شود قبل از طواف نساء عملا چه باید بکند؟ فرمود: طواف میکند و یک شتر قربانی مینماید.
پرسیدم مردي را گرفتهاند که سه حد باید زده شود. حد شراب خواري، حد دزدي و حد زنا، چه باید کرد؟ فرمود: ابتدا شراب بعد
سرقت و بعد از آن حد زنا را باید زد.
در مورد خنثی پرسیدم که با تدلیس و فریب زنی را ازدواج کرده فرمود: باید پشت او را شلاق زد تا ذلت و خواري را حس نماید و
تمام مهر را باید بپردازد اگر با او دخول نموده، ولی اگر دخول نکرده نصف مهر را او میپردازد.
از ذبیحه و کشتار یهودي و نصرانی پرسیدم که خوردنش جایز است یا نه؟
فرمود: هر چه نام خدا بر آن برده شده باشد (مشهور بر خلاف این فتوي است مگر مسلمان دستور کشتن داده باشد و خودش نام
خدا را ببرد).
پرسیدم شخصی گوسفندي در بیابان پیدا کرده آیا براي او حلال است؟ فرمود:
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: آن گوسفند یا مال تو است یا برادرت و یا گرگ.
ص: 238
گوسفند را بگیر و اطلاع بده در همان محلی که پیدا کردهاي در صورتی که صاحبش پیدا شد به او میدهی اگر صاحبش پیدا نشد
آن را میخوري ولی ضامن آن هستی اگر صاحبش پیدا شود و درخواست بهاي گوسفند خویش را بنماید (که باید مثل یا قیمتش
را بپردازي) پرسیدم کسی که براي کفاره ظهار روزه گرفته بعد وضع مالی او خوب میشود که میتواند کفاره مالی بدهد (بنده
آزاد کند) از روزه کفارهاش دو روز یا سه روز باقیمانده چه کار باید بکند؟ فرمود: اگر یک ماه را روزه گرفته و داخل ماه دوم
شده همان روزه کافی است، تمام میکند و بنده آزاد نمیکند. پرسیدم شخصی دو ماه رمضان متوالی مریض بوده بعد خوب شده،
صفحه 136 از 255
چه کار باید بکند؟ فرمود: ماه دوم را باید قضا کند ولی رمضان اول را کفاره میدهد براي هر روز یک مد طعام (تقریبا ده سیر).
پرسیدم شخصی پرندهاي را از مکه آورده تا به کوفه، حالا چه باید بکند؟
فرمود: آن را برگرداند به مکه اگر مرد باید قیمت آن را صدقه بدهد.
پرسیدم شخصی ترك طواف نموده تا آمد به وطن، در آنجا با همسر خود همبستر شده، چه باید بکند؟ فرمود: یک قربانی
میفرستد، اگر این طواف را از حج ترك کرده در ایام حج و اگر در عمره ترك کرده در عمره میفرستد و شخصی را وکیل
میکند تا آنچه از طواف ترك نموده انجام دهد.
پرسیدم شخصی چهار زن دارد، یکی از زنها میمیرد آیا جایز است قبل از تمام شدن عده متوفی با زنی دیگر ازدواج کند؟ فرمود:
وقتی مرد با هر که میخواهد ازدواج نماید.
پرسیدم نماز خوف چگونه است؟ فرمود: امام میایستد و با عدهاي از سپاهیان خود یک رکعت نماز میخواند بعد براي رکعت دوم
حرکت میکند، سربازان نیز رکعت دوم را با او میخوانند بعد نمازشان را تمام میکنند و میروند بعد بقیه سپاه میآیند و با او نماز
میخوانند، رکعت دوم نماز امام را وقتی امام به تشهد نشست، آنها حرکت میکنند و دومی را براي خود میخوانند سپس مینشینند
و با او تشهد
ص: 239
میخوانند. سپس امام سلام میدهد از جاي حرکت میکند با آنها میروند.
پرسیدم نماز مغرب را در هنگام خوف چگونه باید خواند؟ فرمود: امام میایستد با عدهاي از یاران یک رکعت نماز میخواند بعد
رکعت دوم میرسد آنها نیز با او میخوانند، دو رکعت و تمام میکنند و میروند بقیه سربازان میآیند با او نماز را در رکعت دوم
میخوانند سپس از جاي حرکت میکند با آنها نماز را میخواند در رکعت دوم. در این موقع رکعت سوم امام و رکعت دوم آنها
است، بعد مینشیند براي تشهد، آنها نیز تشهد میخوانند، بعد سربازان حرکت میکنند براي رکعت سوم خود، در حالی که امام
نشسته است رکعت سوم را که خواندند آنها تشهد میخوانند بعد امام سلام میدهد آنها نیز سلام میدهند.
پرسیدم حج تمتع از کجا احرام باید بست و احرام حج چگونه است؟ فرمود:
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله براي اهل عراق از عقیق تعیین نموده و براي اهل مدینه و اطراف آن مسجد شجره و براي شامیان و
اطراف آن از جحفه و اهل طائف از قرن و اهل یمن از یلملم، صحیح نیست کسی از این میقاتگاهها تخلف ورزد و به دیگري برود.
پرسیدم شخص میتواند کبوتر حرم را در منطقه حلّ صید کند و بعد وارد حرم شود و آن را بخورد؟ فرمود: کبوتر حرم را در هیچ
حال نباید خورد.
پرسیدم آیا شخص میتواند مويهاي زیر بغل خود را بکند در ماه رمضان که روزه دارد؟ فرمود: اشکالی ندارد.
پرسیدم شخص میتواند با آب دهان خود چیزي را که در لباسش هست بشوید؟ فرمود: اشکالی ندارد.
پرسیدم زنی شوهرش مرده و حامله است، وضع حمل کرد و قبل از گذشتن چهار ماه و ده روز ازدواج نمود، چگونه است؟ فرمود
اگر شوهرش با او همبستر شده از هم جدا میشوند بقیه عده شوهرش را نگه میدارد بعد باز عده دیگري براي شوهر دوم نگه
میدارد و به آن مرد دیگر هرگز حلال نمیشود، گرچه با دیگري هم ازدواج نماید. اما اگر با او همبستر نشده باشد از هم جدا
میشوند و بقیه عده شوهر اولش را
ص: 240
نگه میدارد بعد این شوهر یکی از خواستگاران او به شمار میرود.
پرسیدم ملخ ریزه را میتوان خورد؟ فرمود: نمیتوان خورد تا بپرد.
صفحه 137 از 255
پرسیدم دو نفر به خواستگاري دختري میآیند، جدّ دختر مایل است دختر را به یکی ازدواج بدهد ولی پدر دختر به دیگري تمایل
دارد، کدام یک خواسته آنها مقدم است؟ فرمود کسی که جدّ انتخاب میکند شایسته است زیرا پدر و دختر هر دو در اختیار جدّ
هستند.
از مردي پرسیدم که داراي گوسفند است پوست گوسفندهاي مرده را هم نگه داشته مخلوط شده است با پوستهاي تذکیه شده،
نمیداند کدام حلال است آیا میتواند اینها را بفروشد؟ فرمود: میفروشد به کسی که پوست مرده را حلال میداند و پولش را
استفاده مینماید، اشکالی ندارد.
پرسیدم زن میتواند معانقه کند با مرد در ماه رمضان با حال روزه جایی از بدن مرد را، بدون غریزه جنسی و شهوت ببوسد؟ فرمود:
اشکالی ندارد.
پرسیدم زن میتواند روي روسري خود مسح بکشد؟ فرمود: صحیح نیست، باید مسح بر روي سر بکشد. پرسیدم روزهدار میتواند
روغن در گوش خود بچکاند؟
فرمود: اگر داخل حلقش نشود اشکالی ندارد.
پرسیدم مردي با کنیزي همبستر شده، آن کنیز را قبل از حیض شدن بفروشد و مشتري در همان ظهر با او همبستر شود و زن آبستن
گردد، بچه متعلق به کدامیک از آن دو است؟ فرمود: بچه متعلق به مردي است که کنیز در اختیار اوست، چون پیامبر اکرم فرموده
است
« الولد للفراش »
. پرسیدم زنی شیر داده باشد به بچهاي که غلام و برده اوست چه میشود؟ فرمود:
وقتی شیر داد آزاد میگردد. پرسیدم مادر میتواند از گوشت عقیقه فرزند خود بخورد؟ فرمود: صحیح نیست بخورد باید تمام آن
را صدقه بدهد.
پرسیدم روز هفتم تولد سر بچه را نتراشیدهاند، آیا باید بعد بتراشد و به وزن آن صدقه بدهد؟ فرمود: وقتی هفت روز گذشت لازم
نیست بر آنها تراشیدن زیرا تراشیدن و عقیقه و اسمگذاري در روز هفتم است.
ص: 241
پرسیدم حج افراد بهتر است یا حج اقران؟ فرمود: حج تمتع بهتر از افراد و اقران است که با خود قربانی ببرد. سپس فرمود: متعه همان
است که در کتاب خدا است و پیامبر صلی الله علیه و آله به آن امر کرده. سپس فرمود متعه داخل در حج است تا روز قیامت بعد
انگشتهاي خود را درهم داخل کرد یعنی این طور با هم مخلوط شده. فرمود:
ابن عباس میگفت حاضرم هر که بخواهد در این مورد با او مباهله و نفرین کنیم.
پرسیدم شخص به سجده میرود و دست خود را روي کفش خویش میگذارد آیا صحیح است؟ فرمود: اشکالی ندارد.
پرسیدم: شخص میتواند دختر خود را بدون اجازهاش به ازدواج دهد؟ فرمود:
آري، فرزند با بودن پدر از خود اختیاري ندارد مگر قبلا ازدواج کرده باشد (بیوه باشد) چنین زنی را جایز نیست مگر او را آگاه
کند و اجازه بگیرد.
پرسیدم شخصی میتواند پشت سر امام نماز بگذارد بالاي تخت گاهی دکان خود؟ فرمود: اگر با مأمومین در صف قرار گرفته باشد
اشکالی ندارد.
پرسیدم زن میتواند نماز بخواند در لحاف و روسري خود با داشتن چادر؟
فرمود صحیح نیست مگر با چادر.
صفحه 138 از 255
پرسیدم زن میتواند نماز بخواند با لنگی و لحاف و سرپوشی با اینکه چادر دارد؟ فرمود: صحیح نیست مگر اینکه چادر خود را
بپوشد. پرسیدم زن میتواند در لنگ و لحاف و روسري نماز بخواند با داشتن چادر؟ فرمود: وقتی چادر داشته باشد صحیح نیست.
پرسیدم مرد میتواند با شلوار و رداء پیش نماز باشد؟ فرمود: اشکالی ندارد.
پرسیدم از شبزندهداري ماه رمضان آیا صحیح است؟ فرمود: صحیح نیست مگر با قرائت قرآن، ابتدا فاتحه را میخوانی بعد ساکت
میشوي براي قرائت امام وقتی به رکوع رفت قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَ دٌ را و غیر آن سوره را میخوانی بعد به رکوع میروي. وقتی امام به
رکوع رفت تو هم در رکوع تکبیر بگو و در سجده چنانچه تنها
ص: 242
.«1» در نماز این کار را میکنی ولی نمازت تنهائی بهتر است
پرسیدم آیا شلوار میتواند به جاي لنگ در نماز کافی باشد؟ فرمود: آري.
پرسیدم مرد میتواند در لنگ و کلاه نماز بخواند با اینکه عبا و رداء هم دارد؟
فرمود: صحیح نیست.
پرسیدم مرد میتواند پیش نماز باشد با شلوار و کلاه؟ فرمود: صحیح نیست.
پرسیدم محرم میتواند لنگ خود را در نماز به گردن ببندد؟ فرمود: صحیح نیست به گردن ببندد ولی میپیچد به گردن خود و
نمیبندد.
پرسیدم مرد میتواند دو طرف رداي خود را به طرف چپ جمع کند؟ فرمود:
صحیح نیست جمع آن در طرف چپ ولی میتواند در طرف راست جمع کند یا رها نماید.
پرسیدم آیا ماهی (حنکلس که فقط استخوان سر و مهره پشت دارد و به آن اژدهاي دریا میگویند) خوردن آن صحیح است؟
فرمود: در کتاب امیر المؤمنین علیه السلام آن را حرام یافتیم.
پرسیدم از مردي که به استخوان گوش او ضربتی زدهاند مدعی است که نمیشنود؟ فرمود: اگر مسلمان است تصدیق میشود.
پرسیدم چارپا داران که سفر به نیل میکنند آیا نماز را باید تمام کنند؟ فرمود:
وقتی در رفت و آمد هستند روزه بگیرند و نماز را تمام کنند مگر اینکه تازه به سفر میروند که باید افطار کنند و نماز را قصر
نمایند.
پرسیدم مردي با زنش در ماه رمضان که مرد روزهدار بوده همبستر شده چه باید بکند؟ فرمود: باید قضاي روزه را بگیرد و یک بنده
آزاد کند، اگر نداشت دو ماه متوالی روزه بگیرد اگر نتوانست شصت نفر را غذا بدهد اگر نداشت استغفار کند.
پرسیدم جایز است براي روزهدار در ماه رمضان کنیز را به پشت بخواباند و به
ص: 243
شکم و ران و پشت او بزند؟ فرمود: اگر این کار از روي شهوت نکند اشکالی ندارد اما از روي شهوت صحیح نیست.
پرسیدم صدقه (زکات) در چه چیزها است؟ فرمود: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرموده است: در نه چیز است: گندم، جو، خرما،
مویز، طلا، نقره، شتر، گاو، گوسفند از چیزهاي دیگر عفو شده.
پرسیدم شخص مسلمان میتواند به سیاحت بپردازد یا در گوشه خانهاي رهبانیت و ترك دنیا نماید و خارج نشود؟ فرمود: نه.
پرسیدم لباس شخصی برخورد به الاغ مرده میکند آیا قبل از شستن میتواند در آن نماز بخواند؟ فرمود: شستن آن لازم نیست،
نماز بخواند اشکالی ندارد.
پرسیدم شخصی لباسش برخورد به سگ مرده میکند میتواند در آن نماز بخواند؟ فرمود: تکانش میدهد (یا آب بر آن میپاشد)
صفحه 139 از 255
و نماز میخواند اشکالی ندارد.
پرسیدم شخصی به نماز میت میرسد که یک یا دو مرتبه تکبیر را گفتهاند چکار باید بکند؟ فرمود: بقیه تکبیرها را میگوید و
دست بر میدارد و نماز را سبک و کوتاه میکند.
پرسیدم و با در سرزمینی پیدا میشود آیا شخص میتواند از ترس مرگ فرار کند؟ فرمود: فرار میکند تا وقتی که در مسجدي که
نماز میخواند اتفاق نیفتاده باشد، اگر در میان اهل مسجدي که نماز در آن میخواند و با افتاد نباید فرار کند.
پرسیدم شخصی مسواك میکند در حال روزه و استفراغ مینماید چگونه است؟ فرمود: اگر قی کند عمدا باید قضا کند، اما اگر
عمدي نباشد اشکالی ندارد.
پرسیدم آیا میتوان با شراب مداوا نمود؟ فرمود: نه.
پرسیدم شخص میتواند در پیراهن تنها و قباي تنها نماز بخواند؟ فرمود: باید بر پشت خود چیزي بیندازد.
پرسیدم شخص میتواند پیش نماز باشد در یک بارانی (لباسی که براي حفاظت از باران میپوشند) یا یک جبّه؟ فرمود: اگر در زیر
پیراهن پوشیده باشد
ص: 244
اشکالی ندارد.
پرسیدم شخص محرم میتواند کشتی بگیرد؟ گفت: صحیح نیست، ممکن است مجروح شود یا از موي بدنش بریزد.
پرسیدم شخص محرم صحیح است که مسواك کند؟ فرمود: صحیح است، ولی صحیح نیست دهانش را خونی کند.
سؤال کردم از شخصی که لباسش برخورد به خوك کرده و در حال نماز یادش میآید؟ فرمود: اشکالی ندارد نمازش را بخواند
ولی اگر داخل نماز نشده آنچه در لباس خود میابد پاك میکند و تکان میدهد مگر اینکه چیزي مشاهده کند که باید بشوید.
پرسیدم مرد میتواند در یک قبا و پیراهن پیش نمازي کند؟ فرمود: اگر دو جامه باشد اشکالی ندارد.
پرسیدم از شخصی که در حال وضو خون دماغ میکند یک قطره از خون در ظرف آب او میریزد صحیح است یا نه؟ گفت نه.
پرسیدم شخصی خون دماغ کرده بعد مخاط دماغ را میریزد بعضی از خون ذرهاي کوچک به ظرف او میرسد آیا میتواند وضو
بگیرد؟ فرمود: اگر چیزي در آب دیده نشود اشکالی ندارد و اما اگر دیده میشود وضو نگیرد از آن پرسیدم کنیز اگر گوسفندي را
بکشد آیا صحیح است فرمود: اگر به نخاع نرسیده باشد و گردن را نشکسته باشد، اشکالی ندارد فرمود: در خانواده حضرت علی بن
الحسین کنیزي بود که براي آنها کشتار میکرد پرسیدم شخص محرمی شتر مرغی را شکار میکند چه باید بکند؟ فرمود: یک شتر
قربانی کند اگر نداشت به شصت نفر صدقه بدهد اگر نداشت هجده روز روزه بگیرد.
پرسیدم از محرمی که گاومیشی را صید کرده؟ فرمود: یک گوسفند قربانی میکند اگر نیافت، ده نفر را صدقه میدهد اگر نیافت،
سه روز روزه میگیرد.
پرسیدم از شخصی که میگوید این کنیز مال تو به تو اختیار دادم آیا میتواند با
ص: 245
آن کنیز همبستر شود، فرمود: اگر میتواند او را بفروشد با او همبستر شود و گر نه نمیتواند.
پرسیدم از کسی که بر خود لازم نمود عتق و آزاد نمودن بنده را، آیا میتواند بندهاي لنگ یا شل آزاد کند؟ فرمود: اگر خرید و
فروش میشود میتواند، مگر نوع معینی را تعیین کرده باشد که باید همان نوع را آزاد کند.
پرسیدم از شخص آزادي که کنیزي دارد (میتواند با او رفع غریزه جنسی نماید) اگر زنا کرد باید او را رجم کنند؟ فرمود: آري.
پرسیدم از کسی که جنس را نسیه میدهد آیا میتواند ضامنی بگیرد؟ فرمود:
صفحه 140 از 255
آري.
پرسیدم از کسی که پیش خرید میکند خرما را قبل از اینکه شکوفه خرما بریزد و خرماي ریزه دیده شود، آیا حلال است؟ فرمود:
در خرما پیش خرید صحیح نیست.
پرسیدم معامله نخل و خرما را؟ فرمود: وقتی تازه خرما رنگ انداخته و خرماي آن دیده میشود و تمیز داده میشود از خرماي نبسته
خرید و فروش آن جایز است.
پرسیدم پیش فروش گندم صحیح است؟ فرمود اگر از تو مقدار معینی را بخرد صحیح است.
پرسیدم از پیش فروش در خرما؟ فرمود: صحیح نیست اما اگر بخرد از تو این خرماي معینی را اشکالی ندارد، یعنی یک اندازه معین.
پرسیدم از دو نفر که شریکند در معامله سلف و سلم، آیا میتوانند قبل از گرفتن جنس سهم خود را تقسیم کنند؟ فرمود: اشکالی
ندارد.
پرسیدم اگر حیوانی را به حیوان دیگر نسیه بدهند با افزایش مقداري پول که پول را نقدا بپردازد و حیوان را بعد بدهد آیا صحیح
است؟ فرمود: اگر هر دو راضی باشند اشکالی ندارد.
پرسیدم اگر کسی برده خود را مکاتبه نماید (یعنی در آزادي او قراردادي بنویسد) که یک پسرك غلام به او بدهد و ضمانت
میدهد در چنین موقعی آیا
ص: 246
صحیح است؟ فرمود: اگر معین شود پسر بچه پنج ساله باشد یا چهار ساله یا سن دیگري اشکال ندارد.
پرسیدم شخص کنیزي میخرد و با او همبستر میشود میتواند او را با ربح و سود بفروشد؟ فرمود: اشکالی ندارد.
پرسیدم شخصی مقداري از دیگري گندم طلب دارد میتواند به همان مقدار جو بگیرد؟ فرمود: اگر راضی باشند هر دو اشکالی
ندارد؟
پرسیدم شخصی از کسی مقداري خرما یا جو یا گندم طلب دارد میتواند قیمت آن را دریافت کند؟ فرمود: وقتی آن را قیمت نماید
به درهم درست نیست، چون اصل معامله پول بوده و معاوضه پول به پول درست نیست.
پرسیدم شخصی مقداري طعام خریده میتواند آن را به دیگري واگذارد قبل از گرفتن آن طعام؟ فرمود: اگر از آن دیگري سود
نگیرد اشکال ندارد، اما اگر سود گرفت درست نیست مگر بعد از تحویل گرفتن طعام (آرد گندم).
پرسیدم شخصی آرد گندم میخرد میتواند آن را قبل از تحویل بفروشد؟
فرمود: اگر سود بگیرد نمیتواند مگر بعد از تحویل اما اگر واگذار نماید اشکالی ندارد.
پرسیدم شخصی روغن میخرد بعد زیاد میشود میتواند به جاي آن یک رطل یا دو رطل روغن زیتون بگیرد؟ فرمود: در صورتی
که دو نوع باشد و راضی شوند هر چه مایل است میتواند بگیرد.
پرسیدم شخصی زمین یا یک کشتی را اجاره میکند به دو درهم بعد نصف آن را به یک درهم و نیم به اجاره میدهد و خود در
بقیه سکونت میکند این کار صحیح است؟ فرمود: اشکالی ندارد.
پرسیدم یک کنیز متعلق به دو نفر است که یکی از آن دو شریک غائب است شریک دیگر میتواند آن کنیز را به ازدواج بدهد؟
فرمود: اگر شخص غائب ناراضی باشد ازدواج صحیح نیست.
پرسیدم شخصی خانهاي را به ده درهم اجاره میکند خیاط یا صنعتگر دیگري
ص: 247
میآید و میگوید من اینجا کار میکنم مال الاجاره بین من و تو تقسیم شود و هر چه سود بردم با هم شریک باشیم بعد بیشتر از
صفحه 141 از 255
اجاره خانه سود ببرد، آیا چنین معاملهاي صحیح است؟ فرمود: اشکالی ندارد.
پرسیدم شخصی به دیگري میگوید به تو ده درهم میدهم تا به من صنعت خود را بیاموزي و شریک من باشی، آیا چنین کاري
صحیح است؟ فرمود: وقتی راضی باشد، اشکالی ندارد.
پرسیدم شخصی به دیگري صد درهم میدهد که کار کند با آن به شرط اینکه پنج درهم یا بیشتر و یا کمتر به او بدهد، آیا چنین
کاري حلال است؟ فرمود: نه این رباي محض است.
پرسیدم شخصی به بندهاش ده درهم میدهد که هر ماه به او ده درهم بپردازد، آیا این کار حلال است؟ فرمود: اشکالی ندارد.
پرسیدم شخص زکات نقرهاش را با طلا میپردازد و زکات طلا را نقره به همان قیمت پرداخت میکند، صحیح است؟ فرمود:
اشکالی ندارد.
پرسیدم شخصی متاعی را میفروشد و شرط میکند که نصف آن متعلق به خود او باشد، بعد با سود میفروشد، آیا این کار صحیح
است؟ فرمود: اشکالی ندارد.
پرسیدم شخصی خانهاي را اجاره میکند به یک مبلغ معین و شرط میکند که بعد خانه را گل کاري و دربهایش را اصلاح
نماید، آیا حلال است؟ فرمود: اشکالی ندارد.
پرسیدم شخصی چیزي را میخرد به مدت معین، مدت فرا میرسد و جنس نزد فروشنده است. خریدار میآید و میگوید چیزي که
از تو خریدهام خودت بخر و این مبلغ هم کم کن، من از خودم تاوان آن را میدهم آیا حلال است؟ فرمود: وقتی راضی باشند
اشکالی ندارد.
پرسیدم قربانی در منی چند روز است؟ فرمود: سه روز و پرسیدم در غیر منی قربانی چند روز است؟ فرمود: سه روز.
پرسیدم شخصی مسافرت بوده دو روز پس از عید قربان میآید آیا میتواند
ص: 248
روز سوم قربانی کند؟ فرمود: اشکالی ندارد.
پرسیدم شخصی ده درهم از دیگري طلبکار است، بدهکار میگوید یک پیراهن از من بخر و آن را بفروش هر چه کمتر فروختی
من از خودم میدهم آیا صحیح است؟ فرمود: اگر هر دو راضی باشند صحیح است.
پرسیدم شخصی جامهاي خریده به ده درهم تا مدت معینی بعد همان جامه را میفروشد به پنج درهم نقد؟ فرمود: اگر شرط نکرده
باشد و راضی باشند اشکالی ندارد.
پرسیدم شخصی پشت سر امام که قرائت را به حمد و بلند میخواند ایستاد و به او اقتدا کرده میتواند پشت سر او بخواند؟ فرمود:
نه، ولی باید سکوت کند براي قرآن.
پرسیدم شخصی پشت سر امام است و به او اقتدا کرده در ظهر و عصر قرائت خود را پشت سر او میخواند؟ فرمود: صحیح نیست،
باید تسبیح و تمهید بخواند و صلوات بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بفرستد و بر اهل بیت او.
پرسیدم انگشتري که در آن نقش جانوري درنده یا پرنده باشد آیا با آن نماز میتواند بخواند؟ فرمود: نه.
پرسیدم آیا شخص میتواند بعضی از فرزندان خود را بر بعض دیگر ترجیح دهد؟ فرمود: فلان کس را من بر تمام اهل خانه خود و
فرزندانم ترجیح دادهام اشکالی ندارد.
پرسیدم از چند نفر که اجتماع نمودهاند بر کشتن دیگري چه باید کرد؟ فرمود:
کشته میشوند به واسطه او.
پرسیدم از چند نفر که اجتماع کردهاند بر کشتن یک غلام و برده و خود آزادند؟
صفحه 142 از 255
فرمود: باید قیمت او را بپردازند.
پرسیدم زنی که قبل از انقضاء عده خود ازدواج کند؟ فرمود: باید بین او و شوهرش جدائی انداخت، بعد او یکی از خواستگاران این
زن به حساب خواهد آمد.
پرسیدم از مردي که با کنیز برادر یا عمو یا پسر برادرش ازدواج کرده باشد،
ص: 249
بچهاي بزاید بچه چه خواهد شد؟ فرمود: اگر بچه از صاحب و مالک خود ارث ببرد به مقدار کمی آزاد میشود.
پرسیدم از شخص نصرانی که فرزندش از دنیا میرود با اینکه فرزند مسلمان است آیا پدر نصرانی از او ارث میبرد؟ فرمود: اهل
ملتی از ملت دیگر ارث نمیبرد.
از گوشت الاغ اهلی سؤال کردم؟ فرمود: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نهی نمودند و این نهی به واسطه آن بود که با آن الاغ کار
میکردند و خوش نداشت خوردن گوشت آن را تا نابود نشوند.
پرسیدم زن موي از صورت خود میکند؟ فرمود: اشکالی ندارد.
پرسیدم از زنی که با عمو یا دائی خود ازدواج کند؟ فرمود: نمیتواند.
پرسیدم از کسی که قسم میخورد و استثناء میکند حال او چگونه است؟
فرمود: او آنچه را استثناء کرده است برایش هست.
پرسیدم فاصله انداختن بین انگشتان در رکوع آیا سنت است؟ فرمود: اگر خواست این کار را میکند و خواست ترك میکند.
پرسیدم از آب باران که در محلی جریان پیدا میکند که در آن محل عذره است و به لباس انسان برخورد میکند میتواند در آن
لباس نماز بخواند قبل از شستن؟
فرمود: وقتی آب باران راه برود اشکالی ندارد.
پرسیدم از لباسی که میافتد در محل چهارپایان و برخورد به ادرار و پشکل آنها میکند چه باید کرد؟ فرمود: اگر چیزي به آن
چسبیده باشد باید بشوید اما اگر خشک باشد اشکالی ندارد.
پرسیدم از غذائی که نهاده میشود روي سفره یا محلی که شراب به آن رسیده، آیا میتوان از آن طعام خورد؟ فرمود: اگر سفره یا
خوان خشک باشد اشکالی ندارد.
پرسیدم از خوردن گوشت لاك پشت، خرچنگ و جرّي (نوعی ماهی است که قبلا معنی شد به نام حنکلس) فرمود: جرّي و لاك
پشت و خرچنگ را نمیتوان خورد.
ص: 250
پرسیدم گوشت صدف دریا و نهر را میتوان خورد؟ فرمود: این گوشت قورباغه است، نمیتوان خورد.
پرسیدم در گل مقداري سرگین داخل میکنند و مسجد یا خانه را به آن اندود مینمایند میتوان در آن نماز خواند؟ فرمود:
اشکالی ندارد.
پرسیدم بوریاتر میشود و به آن آب کثیفی میرسد، میشود روي آن نماز خواند؟ فرمود: اگر خشک باشد اشکالی ندارد.
پرسیدم که گچ را به وسیله عذره و مدفوع میپزند آیا صحیح است که با چنین گچی مسجد را گچکاري کرد؟ فرمود اشکالی
ندارد.
پرسیدم زنی مسلمان میشود بعد از او شوهرش مسلمان میشود اما آن زن با دیگري ازدواج نموده چه باید کرد؟ فرمود: متعلق به
شوهر بعد است که با او ازدواج کرده به شوهر اولی بر نمیگردد.
صفحه 143 از 255
پرسیدم زنی مسلمان میشود و بعد شوهرش مسلمان میگردد، آیا براي او حلال است؟ فرمود: آن مرد شایستهتر است برایش تا
وقتی ازدواج با دیگري نکرده باشد ولی مخیر است هر که را خواست اختیار میکند.
از حد قطع دست دزد پرسیدم که چگونه است؟ فرمود: امیر المؤمنین در بهاي یک تکه آهن که معادل دو درهم یا سه درهم بود
قطع نمود.
پرسیدم از شخصی که کنیزي را دزدیده است و او را فروخته کسی که خریده میتواند با آن کنیز همبستر شود؟ فرمود: اگر متهم به
سرقت شد نمیتواند، ولی اگر نداند میتواند.
پرسیدم سگ یا موش اگر از پنیر یا روغن بخورند آیا میتوان آن پنیر و روغن را خورد؟ فرمود: آنچه زبان آنها رسیده باید دور
انداخت و بقیه خورده میشود.
پرسیدم از موشی یا سگی که از روغن باز یا زیتون یا شیر آشامیده میتوان آن را خورد؟ فرمود: اگر در کوزه یا شبیه آن باشد
خورده نمیشود، ولی میتوان براي چراغ استفاده کرد اگر بیشتر از آن بود میتوان خورد مگر اینکه صاحب ثروتمند باشد که باید
آن را بریزد و از آن استفاده نبرند.
ص: 251
سؤال کردم از مردي که صدقه بدهد به یکی از فرزندانش بعد بخواهد دیگري را در آن صدقهاي که به فرزندش داده شریک کند
صحیح است؟ فرمود: پدر در مال فرزند خود هر چه بخواهد میکند. بخشش پدر به فرزند مانند صدقه است به دیگري (در نسخه
دیگري بخشش پدر به فرزند شبیه صدقه دیگري است به او).
پرسیدم دو نفر نصرانی یکی به دیگري خوك یا شراب میفروشد تا مدت معینی قبل از پرداخت پول هر دو مسلمان میشوند آیا
بعد از مسلمان شدن میتوانند پول آن را بگیرند؟ فرمود: پول متعلق به اوست، میتواند بگیرد.
پرسیدم از مردي که سه نفر علیه او شهادت دادند که زنا کرده با فلان زن، نفر چهارم میگوید نمیدانم با چه کسی زنا کرده با آن
.«1» زن یا دیگري. فرمود: حال مرد چگونه است اگر زن داشته باشد یا نداشته باشد حدیث تمام نشد
پرسیدم مردي زنش را طلاق میدهد قبل از آنکه همبستر شده باشد اما آن زن مدعی شود که از آن مرد حامله است؟ فرمود: اگر
گواهان شهادت دادند که او به حجله رفته و بعد انکار فرزند را میکند با او لعان میکند و از آن زن جدا میشود باید تمام مهر را
بپردازد.
پرسیدم از نان که با روغن مخلوط میشود؟ فرمود اشکالی ندارد.
پرسیدم میتوان در رختخواب یهودي خوابید؟ فرمود: اشکالی ندارد.
پرسیدم در لباس نصرانی و یهودي میتواند مسلمان نماز بخواند؟ فرمود: نه.
پرسیدم از مردي که نسبت زنا به زن خود داده سپس او را طلاق میدهد، بعد زن حق خویش را در مورد این نسبت زنا طلب
میکند؟ فرمود: اگر اقرار کند باید او را تازیانه زد و اگر در عدّه بود با او لعان میکند.
پرسیدم مرد مسلمانی که زنی یهودي یا نصرانی یا کنیزي دارد بچهاش را منکر میشود و او را نسبت به زنا میدهد آیا باید لعان
کنند؟ فرمود: نه.
ص: 252
پرسیدم مردي به کنیز خود که میخواهد او را آزاد کند و با او تزویج نماید میگوید تو را آزاد نمودم و آزادیت را مهر ازدواجت
قرار دادم. فرمود: آزاد میشود اگر خواست ازدواج میکند و گر نه نمیکند اما اگر با او ازدواج نمود باید یک چیزي به او بدهد و
اگر بگوید با تو ازدواج کردم و مهر تو را آزادیت قرار دادم این عقد ازدواج درست است، اگر خواست به او چیزي میبخشد.
صفحه 144 از 255
پرسیدم از بردهاي که قرارداد آزاد شدن دارد (مکاتب) و بین چند نفر مشترك است، بعضی از آنها سهم خود را آزاد میکنند ولی
بعد مکاتب عاجز میشود از انجام قرارداد چه باید کرد؟ فرمود: آزاد میشود به واسطه همان مقداري که آزاد شده و باید به کار
وادارش کرد براي پرداخت حق بقیه.
پرسیدم شخصی غلام خود را مکاتبه میکند، بعد از قرارداد غلام میگوید به من مقداري از قرار دادم را ببخش و بقیه را زودتر
بگیر از براي تو است مکانم آیا حلال است؟ فرمود: اگر به صورت هبه و بخشش باشد اشکال ندارد اما اگر بگوید کم کن تا زودتر
بدهم صحیح نیست.
پرسیدم از بردهاي که نصف قرارداد مکاتبه خود را پرداخته یا مقداري از آن بعد میمیرد و فرزند و مال زیادي میگذارد چه باید
کرد؟ فرمود: اگر نصف را پرداخته باشد، آزاد میشود و بقیه آن را از مالش میپردازند و ارث او متعلق به فرزندش هست.
پرسیدم مسلمان میتواند با یک مجوسی در یک کاسه غذا بخورد و روي فرش او بنشیند یا در مسجدش و یا با او مصافحه کند؟
فرمود: نه.
پرسیدم یک بردهاي که مکاتبه شده است جنایتی انجام داده به گردن کیست؟
فرمود: بر عهده مکاتب است.
از فطره ماه رمضان پرسیدم که مکاتب باید بپردازد یا بر کسی است که با او مکاتبه نموده است و یا شهادتش پذیرفته است؟ فرمود:
فطره به عهده اوست و شهادتش پذیرفته نیست.
پرسیدم از شخصی که نصف غلام خود را آزاد کرده با اینکه غلام صحیح است
ص: 253
چه باید بکند؟ فرمود: نصف دیگر آزاد میشود و باید کار کند و به یک قیمت عادلانه بهاي نصف دیگر را بپردازد.
پرسیدم آیا مرد میتواند عبائی بپوشد که در آن دیبا به کار رفته و کساي سیاه که ابریشم در آن به کار رفته؟ فرمود: نه.
پرسیدم مردم میتوانند لباس دیبا بپوشند؟ فرمود: نه.
پرسیدم زن میتواند خلخال (پاي بند طلا) بپوشد و بچهها؟ فرمود: اگر صدا نداشته باشد اشکال ندارد ولی اگر صدا بدهد نه.
پرسیدم شخص میتواند سوار مرکبی بشود که زنگ کوچک دارد؟ فرمود: اگر صدا دارد نه ولی اگر بیصدا است اشکال ندارد.
پرسیدم که موش در روغن یا عسل جامد میمیرد میتوان آن را خورد؟ فرمود:
اطراف جایی که مرده دور بیانداز و بقیه را میتوانی بخوري.
پرسیدم مرکب سواري که مال شخصی است میمیرد آیا میتواند پوستش را بفروشد و دباغی کند و بپوشد؟ فرمود: نه، اگر پوشید
نماز در آن نخواند.
پرسیدم میتوان چهارپا را زد یا به وسیله داغ کردن نشانه بر روي آن گذاشت؟
فرمود: اشکالی ندارد.
پرسیدم مرد میتواند ریش خود را بگیرد و کم کند؟ فرمود: از دو طرف چهرهاش میتواند اما از جلوش نه.
پرسیدم شارب کوتاه کردن سنت است یا نه؟ گفت آري و سؤال کردم که شیرینی میپاشند در عروسی یا غیر عروسی. فرمود:
کراهت دارد خوردن آنچه را به غارت ببرد.
پرسیدم از جایزهاي که براي هر بنده فراري یا گمشده میگذارند؟ فرمود:
اشکالی ندارد.
پرسیدم از فروش مالی که به وسیله عتق به ارث به کسی رسیده؟ گفت نه.
صفحه 145 از 255
پرسیدم میتواند شخص نماز بخواند در مسجدي که دیوارهاي قبله و اطرافش داراي سوراخ و رخنهها است و زنی روبرویش نماز
میخواند او را میبیند؟ فرمود:
ص: 254
صحیح نیست.
پرسیدم زن مشغول نماز است در حال قیام بچهاش پهلوي او گریه میکند میتواند در حال قیام او را بردارد و در آغوش بگیرد؟
فرمود: در حال قیام نمیتواند.
از قربانی پرسیدم فرمود: قوچ چاق قربانی کن، شاخ دار و نر و چاق باشد، اگر گوسفند چاق نر پیدا نکردي بز نر چاق و بیخایه از
گوسفند یا بز اگر نیافتی بره چاقی. علی علیه السلام میفرمود: قربانی با گوسفند دو ساله بکن و گوسفند خریداري کن که گوشها و
چشمهایش سالم باشد و رو به قبله بگذار و هنگام قربانی بگو
وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِیفاً مسلما وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ إِنَّ صَ لاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیايَ وَ مَماتِی لِلَّهِ رَبِّ
الْعالَمِینَ لا شَرِیکَ لَهُ وَ بِذلِکَ أُمِرْتُ وَ أَنَا من المسلمین اللهم منک و لک اللهم تقبل منی، بسم اللَّه الذي لا اله الّا هو و، اللَّه اکبر و
صلی اللَّه علی محمّد و علی اهل بیته
بعد بخور و به دیگران بخوران.
سؤال کردم از تکبیر در ایام تشریق (سه روز بعد از عید قربان ایام تشریق است) فرمود: روز عید قربان نماز اول تا آخر ایام تشریق از
نماز عصر تکبیر میگوید
اللَّه اکبر، اللَّه اکبر لا اله الّا اللَّه و اللَّه اکبر و للَّه الحمد اللَّه اکبر علی ما هدانا اللَّه اکبر علی ما رزقنا من بهیمۀ الانعام
. پرسیدم از شخصی که بچهاش کنیزي دارد میتواند با کنیز بچهاش همبستر شود.
فرمود: اگر مایل باشد قیمت آن را براي خود تعیین میکند و دو نفر شاهد میگیرد، اگر خواست با او همبستر میشود و اگر
فرزندش مالی داشت در صورتی که بخواهد میتواند از آن مال بردارد اگر مادر زنده باشد دوست ندارم از او چیزي بگیرد مگر به
عنوان قرض.
پرسیدم شخصی رو به قبله گوسفند را نمیکشد چگونه است؟ فرمود: اگر عمدي نباشد اشکال ندارد، اگر کشتار کرد و نام خدا را
نبرد اشکالی ندارد وقتی
بسم اللَّه
را بگوید، اول و آخرش سپس بخورد.
پرسیدم زکات آیا داده میشود به کسی که داراي صد (درهم) باشد؟ فرمود:
آري و به کسی که خانه دارد و بنده دارد زیرا خانه را نباید مال شمرد.
ص: 255
پرسیدم از حائض؟ فرمود: نیم خورده او را میتوان خورد ولی وضو از آن نمیگیرد.
پرسیدم آیا بر بنده زکات میتوان داد؟ فرمود: نه.
پرسیدم از کسی که به مکه نرفته آیا از زکات میتوان خرج حج او را داد؟
فرمود: آري، اهل مکه نباید مانع حاجیها بشوند از ورود به خانههایشان.
از این آیه پرسیدم اذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیراً* پرسیدم اگر کسی دویست بار ذکر بگوید کثیر گفته؟ فرمود: آري.
پرسیدم از خوابیدن بعد از صبح. فرمود: نه تا وقتی خورشید طلوع کند.
صفحه 146 از 255
گفت صحبت از انگشتري شد، فرمود: وقتی غسل میکنی آن را تکان بده از جایش، اگر فراموش کردي تا به نماز ایستادي
نمیگویم نمازت را دو مرتبه بخوان.
صحبت از ذو القرنین شد که بنده بود یا پادشاه؟ فرمود: بندهاي بود که خدا را دوست داشت خداوند هم او را دوست میداشت و
خیرخواه خدا بود، خدا هم خیر او را میخواست.
پرسیدم از اختلاف در قضاوت که از امیر المؤمنین علیه السلام نقل شده در چیزهائی که آن جناب نه امر به آن کرده و نه نهی از
آنها کرده جز اینکه خود و فرزندانش را از آن نهی نموده. پرسیدم چنین چیزي چگونه امکان دارد؟ فرمود: یک آیه حلال کرده و
آیه دیگر حرام نموده، گفتم چنین چیزي ممکن است مگر به این صورت که یکی از دو آیه ناسخ دیگري باشد یا هر دو آیه محکم
هستند و باید به آنها عمل شود؟ فرمود: توضیح داده وقتی خود و فرزندانش را نهی نموده. گفتم پس چرا براي مردم توضیح نداده
فرمود: ترسیده که اطاعت نکنند اگر امیر المؤمنین علیه السلام مسأله خلافت برایش استوار میشد و پاهایش محکم میگشت، تمام
کتاب خدا را به پا میداشت و حق را اقامه مینمود، امام حسن و امام حسین پشت سر مروان نماز خواندند ما نیز با آنها نماز
میخوانیم.
پرسیدم شخصی که از شما تفسیري را نقل میکند یا روایتی را در مورد قضاء یا طلاق یا چیزي دیگر که تاکنون نشنیدهایم از قبیل
مناسک یا مشابه آن بیآنکه
ص: 256
شهرت به دشمنی شما داشته باشد، میتوانیم بگوئیم خدا میداند آل محمد چنین چیزي را نگفتهاند (یعنی انکار کنیم) میفرماید:
نمیتوانید مگر اینکه یقین نمائید.
پرسیدم آیا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هرگز چیزي در باره خدا گفته یا از روي هوي نفس حرفی زده و یا تحمیل نموده؟
فرمود: نه. گفتم این سخن آن جناب که در باره علی علیه السلام فرموده
من کنت مولاه فعلی مولاه
آیا خداوند به او دستور داده بود؟ فرمود: آري. گفتم پس من بیزار باشم از کسی که انکار این حرف را کرد، از روزي که پیامبر
اکرم صلی الله علیه و آله آن را فرمود؟ فرمود: آري. گفتم ممکن است مردم نجاتی داشته باشند مگر اینکه این جریان را معتقد
شوند. فرمود: نه، مگر اشخاص مستضعف از مرد و زن و بچهها که راه به جایی و چارهاي ندارند.
پرسیدم آنها چگونه اشخاصی هستند؟ فرمود: مگر ندیدهاید خدمتکاران و زنانتان پیدا میشوند که این مقام را معتقد نیستند مگر
آنها را میکشید با اینکه اقرار نسبت به شما دارند؟ و فرمود: هر کس بر او این مقام علی علیه السلام ابراز شود و انکار کند خدا او
را، دور گرداند و مرگش دهد که خیري در او نیست.
پرسیدم شخصی میگوید اگر فلان بنده را خریدم آزاد است و اگر این جامه را خریدم صدقه است و اگر با زنی ازدواج کردم او
طلاق داده است. فرمود: این چیزي نیست.
پرسیدم مرد زنش را طلاق میدهد در غیر موقع. فرمود: پسر عمر زنش را طلاق داد در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله در حال
حیض. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دستور داد به او مراجعه نماید و این کار را طلاق حساب نکرد.
پرسیدم مردي به زنش میگوید تو بر من حرامی. فرمود: این یک نوع قسم است باید کفاره آن را بدهد. خداوند به حضرت محمد
صلی الله علیه و آله میفرماید یا أَیُّهَا النَّبِیُّ لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَکَ تَبْتَغِی مَرْضاتَ أَزْواجِکَ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَکُمْ
تَحِلَّۀَ أَیْمانِکُمْ وَ اللَّهُ مَوْلاکُمْ این کار را قسم گرفت. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم کفاره آن را پرداخت.
پرسیدم به چه مقدار کفاره قسم را میدهد؟ فرمود: اطعام ده نفر مسکین
صفحه 147 از 255
ص: 257
پرسیدم هر مسکینی چقدر غذا باید داد؟ فرمود: ده سیر، ده سیر.
پرسیدم شخصی ربا خورد اما عقیدهاش این بود که حلال است. فرمود: اشکالی ندارد مگر این کار را عمدا بکند که ربا است.
از این آیه پرسیدم
أَوْ کِسْوَتُهُمْ للمساکین
فرمود: جامهاي بدهد که پوشش براي عورت او باشد. گفتم شخصی میگوید من نذر کردهام اما چیزي را بیان نمیکند.
فرمود: چیزي نیست.
پرسیدم از روزه در وطن؟ فرمود: هر ماه سه روز، دو پنج شنبه که وسط آن یک چهارشنبه بگیرد.
شخصی میمیرد و یک فرزند از کنیزي دارد و بچههاي دیگر هم دارد آیا میتواند کسی آن زن را به ازدواج خود درآورد؟ فرمود:
برایت نقل کنم سفارشی که علی علیه السلام در مورد کنیزان داراي فرزند فرمود گفتم بفرمائید. فرمود: علی علیه السلام دستور داد
که هر زنی از کنیزان فرزند داشته آن زن از سهم فرزندش محسوب میشود.
از شغل حجامتگر پرسیدم. فرمود: مردي خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله همین مسأله را سؤال کرد به او فرمود: تو شتر آب
کش داري؟ جواب داد آري.
فرمود: از آن شغل او را علف بده.
پرسیدم شخصی به غنا مشغول است میشود با او نشست؟ فرمود: نه.
پرسیدم شخصی به فرزندش صدقهاي میدهد میتواند آن را باز پس بگیرد؟
فرمود: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود هر کسی که صدقهاي بدهد و بعد آن را پس بگیرد مثل کسی است که استفراغ کند و
استفراغ خود را دو مرتبه ببلعد.
پرسیدم مردي از درخت میوه رد میشود و از آن میخورد. فرمود: آري.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نهی کرد که دیوارها را بلند نمایند که بپوشاند درخت را.
سؤال کردم شخصی زمینی را در اختیار دیگري میگذارد که آبادش کند ولی آب آن را به مبلغ معین به اجاره میدهد. فرمود:
اشکالی ندارد.
پرسیدم از اهل ذمه (یهود و نصاري) میتوان از غذاي آنها خورد در صورتی که
ص: 258
گوشت مرده و خوك بخورند؟ فرمود: نه، و نمیتوان در ظرف طلا و نقره غذا خورد.
پرسیدم کبائري که خداوند در این آیه میفرماید إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ چه نوع گناهانی است؟ فرمود:
گناهانی که وعده آتش به آنها داده.
پرسیدم شخصی کنارهگیري میکند از برادر یا خویشاوندانش از کسانی که عارف به ولایت نیستند؟ فرمود: اگر طلاق و عتق و
آزادي بندهاي در کار نباشد با او حرف بزند.
پرسیدم یک شخص به تنهائی شب اول ماه رمضان ماه را میبیند و دیگري غیر از او نمیبیند آیا روزه بگیرد؟ فرمود: اگر شکی در
آن ندارد، تنها خودش روزه بگیرد و روزه میگیرد با مردم وقتی آنها روزه گرفتند.
پرسیدم شخصی که روزه ماه رمضان را قضا میکند میتواند با همسر خود ملامسه و بوس و کنار داشته باشد؟ فرمود: نه.
پرسیدم شخصی برخورد به مدفوع خشک میکند به لباس و پاي او میرسد میتواند داخل مسجد شود و نماز بخواند و شستشو
صفحه 148 از 255
ندهد به آنچه برخورد به مدفوع کرده؟ فرمود: وقتی خشک باشد اشکالی ندارد.
پرسیدم شخصی بدون وضو اذان یا اقامه میگوید، همین کافی است؟ فرمود:
اذان اشکالی ندارد اما اقامه را باید با وضو بگوید. گفتم اگر اقامه گفت بدون وضو آیا میتواند با آن اقامه نماز بخواند؟ فرمود: نه.
پرسیدم شخص تخم کبوتر را میشکند یا مقداري از آن را در حالی که جوجه در داخل تخم تکان میخورد چه کار باید بکند؟
فرمود: در مقابل هر جوجهاي یک گوسفند صدقه میدهد و گوشت آن را صدقه میدهد وقتی محرم است و اگر جوجه حرکتی
نداشته باشد، پول تخممرغ را صدقه میدهد یا با پول آن خوراکی براي کبوتر حرم میخرد.
پرسیدم شخصی تخم شتر مرغ را دست میزند با اینکه جوجه داخل آن حرکت میکند؟ فرمود: در مقابل هر جوجه یک شتر باید
در قربانگاه قربانی کند.
پرسیدم نضوح (یک نوع بوي خوش است) در آن شراب میریزند میتواند زن
ص: 259
نماز بخواند در صورتی که آن نضوح روي سرش باشد؟ فرمود: نه، مگر اینکه بشوید آن را.
پرسیدم سورمه چشم را میتوان با شراب مخلوط کرد؟ فرمود: نه.
پرسیدم مرد لباس زرد پر رنگ میپوشد؟ فرمود: اگر در آن بوي خوش نباشد اشکالی ندارد.
پرسیدم زن خضاب به حنا و وسمه نموده؟ فرمود: اشکالی ندارد و نمیتواند نماز با آن بخواند.
پرسیدم پوشیدن پوست سمور و سنجاب و روباه کوچک و قاقم چگونه است؟
فرمود: اشکالی ندارد، نماز با آن نمیخواند مگر اینکه تزکیه شده باشد.
پرسیدم انجیر و خرما را با هم مخلوط کردن و میوههاي دیگر آیا صحیح است؟
فرمود: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نهی کرده از مخلوط کردن اگر تنها بودي هر چه مایلی بخور، اما اگر با دیگران بودي این
کار را نکن مگر با اجازه آنها.
پرسیدم مرد در مسجد نشسته ولی پایش خارج از مسجد است یا از مسجد منتقل میشود در حال نماز صحیح است؟ فرمود: اشکالی
ندارد.
سؤال کردم نقره در خوان یا کاسه و یا شمشیر و کمربند و زین یا افسار فروخته میشود به قیمتی کمتر از نقره یا بیشتر، آیا حلال
است؟ فرمود: باید ثمر را به طلا بخرد و غیر آن را به درهم.
پرسیدم زین نقرهدار و لجام نقرهاي را میتوان سوار شد؟ فرمود: اگر آب نقره باشد که نتوان آن را جدا کرد، اشکالی ندارد و گر نه
سوار نشود.
پرسیدم شمشیر را در مسجد میآویزد؟ فرمود: رو به قبله نه، اما طرف دیگر اشکالی ندارد.
پرسیدم شیر خر براي دوا میتوان آشامید یا در دواء میتوان قرار داد؟ فرمود:
اشکالی ندارد.
پرسیدم در ظرفی که شراب خوردهاند میتوان آب آشامید قدح چوبی یا ظرف شراب، فرمود: وقتی شسته شود اشکالی ندارد.
ص: 260
پرسیدم شخصی در محلی غسل جنابت میکند یا ادرار مینماید بعد خشک میشود، میتواند آنجا را فرش کند؟ فرمود: آري در
صورتی که خشک شده باشد.
پرسیدم شخصی از جایی میگذرد که مدفوع انسان آنجاست، باد میوزد و از عذره و مدفوع به لباس و سر او میپاشد، میتواند
صفحه 149 از 255
قبل از شستن نماز بخواند؟ فرمود:
بلی، میتکاند و پاك میکند نماز میخواند.
پرسیدم شراب اول شراب بوده بعد سرکه شده آیا میتوان آن را خورد؟ فرمود:
آري، وقتی سکر و مستی آن از بین برود.
پرسیدم در کوزه شراب میتوان سرکه ریخت یا روغن زیتون و چیز دیگر؟
فرمود: اگر شسته شود اشکالی ندارد.
پرسیدم عقیقه براي پسر و دختر چگونه است؟ فرمود: فرقی نمیکند، قوچ و قوچ سرش را در روز هفتم میتراشد و به وزن آن طلا
یا نقره صدقه میدهد، اگر نتوانست صدقه بدهد، موي را نگه میدارد یا وزن آن را میسنجد وقتی توانگر شد صدقه میدهد.
پرسیدم شخصی دعا میکند، برادرانش اطراف او هستند، واجب است آنها آمین بگویند؟ فرمود: اگر خواستند چنین کاري را
میکنند و اگر نخواستند ساکتند. اگر دعاي خوبی کرد و به آنها گفت آمین بگوئید، لازم است که آمین بگویند.
پرسیدم آیا غنا در روز فطر و عید قربان و شادي جایز است؟ فرمود: اشکالی ندارد، اگر نی زنی نکند.
پرسیدم شرابخوار چه حالی دارد وقتی مست شود؟ فرمود: هر کس شراب بخورد و بعد بمیرد تا چهل روز مانند بت پرست است.
پرسیدم نوحهسرائی بر مرده صحیح است؟ فرمود: کراهت دارد.
پرسیدم میتوان شعر در مسجد خواند؟ فرمود: اشکالی ندارد.
پرسیدم میتوان گمشده را در مسجد جستجو کرد؟ فرمود: اشکالی ندارد.
پرسیدم فطره ماه رمضان براي تمام افراد واجب است یا براي کسانی که روزه گرفتهاند و اهل نمازند؟ فرمود: هر کوچک و بزرگ
خانواده که تحت تکفل او هستند.
ص: 261
پرسیدم کشتن مورچه جایز است؟ فرمود: آن را نکش، مگر تو را بیازارند.
پرسیدم کشتن شانه سر (هدهد) اشکال دارد؟ فرمود: او را نیازار و نکش، پرنده خوبی است.
پرسیدم کسی که قرائت سوره حمد را ترك نموده چگونه است؟ فرمود: اگر عمدا ترك کرده نمازش درست نیست، اما اگر
فراموش کرده اشکالی ندارد.
پرسیدم خوردن سوسمار و موش خرما (که در صحرا رو پا میایستد) چگونه است؟ فرمود: صحیح نیست.
پرسیدم شخصی دو روز روزه ماه رمضان بدهکار است، چگونه روزه بگیرد؟
فرمود بین آن دو روز یک روز فاصله میاندازد و اگر بیشتر بود از این فقط متوالی و پشت سر هم میگیرد.
پرسیدم مرد با زن خود شوخی میکند یا او را عریان مینماید یا میبوسد، چیزي از او خارج میشود چگونه است؟ فرمود: اگر منی
خارج شود با شدت و سست شدن، باید غسل کند. اما اگر آبی است که به شدت و شهوت و سستی خارج نشده، غسل ندارد و
براي نماز وضو میگیرد.
پرسیدم زن میتواند از خانه شوهرش چیزي بدون اجازه او به کسی بدهد؟
فرمود: نه، مگر از او حلال بود را بخواهد.
پرسیدم مردي طواف میکند بعد فجر، آیا دو رکعت را میتواند خارج از مسجد بخواند؟ فرمود: نماز را در مکه میخواند و خارج
از آن نمیشود مگر فراموش کند که خارج میشود و نماز را میگزارد، وقتی به مسجد بازگشت باید بخواند آن دو رکعت طواف
را هر ساعتی که میخواهد.
صفحه 150 از 255
پرسیدم شخصی یک هفت طواف میکند و آن دو رکعت را نمیخواند تا باز تصمیم میگیرد هفت شوط دیگر طواف کند، آیا
صحیح است؟ فرمود: نه، مگر دو رکعت هفت شوط اول را بخواند بعد هر چه میخواهد طواف کند.
پرسیدم مرد میتواند وقوف در عرفات نماید بدون وضو؟ فرمود: صحیح نیست، مگر وضو داشته باشد.
ص: 262
پرسیدم شخص میتواند وقوف در مشعر بنماید بدون وضو؟ فرمود: بدون وضو صحیح نیست.
پرسیدم شخصی پیراهنی دارد که جنابت به آن رسیده و آن را نشسته میتواند در آن بخوابد؟ فرمود: مکروه است.
پرسیدم مرد در جامه خود عرق میکند میداند که در آن جنابت است چه باید بکند؟ میتواند قبل از شستشو نماز بخواند؟ فرمود:
اگر بداند وقتی عرق میکند از آن جنابت به بدنش میرسد باید بشوید آنچه به بدنش رسیده، اما اگر بداند که به بدنش رسیده
ولی محل آن را نداند باید تمام بدنش را بشوید.
پرسیدم کیفیت نشستن در نماز عیدین و جمعه موقعی که امام مشغول خطبه است چگونه است؟ باید رو به قبله باشد یا رو به امام؟
فرمود: رو به امام.
پرسیدم پیر زن و دختري که تازه بالغ نشده لازم است خود را تزئین نماید و عطر استعمال کنند در جمعه و عیدین، چنانچه بر مردان
لازم است؟ فرمود: آري.
پرسیدم شخص سهو میکند بعد بنا را بر گمان میگذارد، باید چه کند؟ آیا نماز را شروع کند یا بایستد و تکبیر بگوید و قرائت
بخواند؟ آیا اذان و اقامه دارد؟ اگر در دو رکعت آخر سهو کند بعد از تمام کردن قرائت آیا باید تسبیح و تکبیر بگوید؟
فرمود: بنا را بر آنچه خواند میگذارد، اگر از قرائت فارغ شده باشد دیگر قرائت بر او نیست و نه اذان و اقامه باید بگوید و سهوي بر
او نیست.
پرسیدم در تکبیر ایام تشریق آیا دستهاي خود را باید بلند کند یا نه؟ فرمود:
مستحب است، اگر فراموش کرد چیزي بر او نیست.
پرسیدم زنها باید ایام تشریق تکبیر بگویند؟ فرمود: آري ولی بلند نمیگویند.
پرسیدم از مرد داخل میشود با امام که یک رکعت جلوتر از اوست، امام بعد از سلام تکبیر میگوید تکبیر ایام تشریق آن مرد چه
کار باید بکند؟ فرمود: حرکت میکند، بقیه نمازش را میخواند، وقتی تمام کرد تکبیر میگوید.
پرسیدم شخصی تنها نماز میخواند، تنها در ایام تشریق آیا باید تکبیر بگوید؟
فرمود: آري، اگر فراموش کرد اشکالی ندارد.
ص: 263
پرسیدم در ایام التشریق چه باید بگوید؟ فرمود: میگوید
الله اکبر الله اکبر لا اله الا الله و الله اکبر و لله الحمد الله اکبر علی ما هدانا، الله اکبر علی ما رزقنا من بهیمۀ الانعام.
پرسیدم از نافلهها در ایام التشریق، آیا در آنها تکبیر هست؟ فرمود: آري، و اگر فراموش کرد، اشکالی ندارد.
پرسیدم شخصی اذان را میشنود و نماز فجر را میخواند، اما نمیداند فجر طلوع کرده یا نه فقط گمان به فجر دارد به واسطه اذان
چنین گمانی را دارد، آیا همین کافی است؟ فرمود: کافی نیست مگر علم داشته باشد که فجر طلوع کرده.
پرسیدم مسلمان عارف داخل خانه برادرش میشود، او برایش نبیذ (یک نوع شراب است) یا آشامیدنی که نمیداند چیست به او
میدهد، میتواند بیاشامد بیآنکه از او بپرسد؟ فرمود: اگر مسلمان عارف باشد بیاشامد آنچه برایش آورد، مگر اینکه نشناسد آن
را.
صفحه 151 از 255
پرسیدم مرد میتواند انگشتر طلا دست کند؟ فرمود: نه.
پرسیدم بازي چهاردهتائی و مشابه آن چگونه است؟ فرمود: هیچ نوع لعب و بازي مستحب نیست غیر از رهان (شرط بندي) و تیر
اندازي.
پرسیدم شخصی سوره را شروع میکند مقداري از آن را میخواند بعد اشتباه میکند، سوره دیگري را میخواند تا تمام کند، بعد
میفهمد که اشتباه کرده، آیا باید برگردد و همان سوره اول را بخواند گرچه رکوع و سجده را انجام داده باشد؟ فرمود:
اگر به رکوع نرفته باشد برگردد، در صورتی که بخواهد اما اگر رکوع کرده نماز خود را ادامه دهد.
پرسیدم که قربانی را شخصی به اشتباه در موقع ذبح نام دیگري را میبرد آیا براي صاحب آن کافی است؟ فرمود: آري همان نیتی
که کرده صحیح است.
پرسیدم از شخصی که قربانی را میخرد که کور است و این را نمیداند مگر بعد از خریدن، آیا همان کافی است؟ فرمود: آري
مگر اینکه (هدي) باشد زیرا هدي صحیح نیست ناقص باشد.
ص: 264
پرسیدم از گروهی که در کشتی هستند و نمیتوانند خارج شوند مگر در گل و آب میتوانند نماز واجب را در کشتی بخوانند؟
فرمود: آري.
پرسیدم گروهی نماز جماعت در کشتی میخوانند امام کجا بایستد؟ اگر زنها هم باشند چه کار کنند؟ ایستاده بخوانند یا نشسته؟
فرمود: ایستاده، اگر نتوانند بایستند نشسته میخوانند، امام جلو میایستند و زنها پشت سر آنها اگر کشتی جا نداشت زنها مینشینند
مردها نماز میخوانند، اشکالی ندارد که زنها جلو آنها باشند.
پرسیدم شخصی در تشهد و قنوت اشتباه میکند، میتواند تکرار کند تا به یادش بیاید یا ساعتی ساکت باشد تا یادش بیاید. فرمود:
اشکالی ندارد، تکرار کردن و ساعتی سکوت کند تا یادش بیاید در قنوت اشتباه نیست مانند تشهد.
پرسیدم شخصی در قرائت خود اشتباه میکند میتواند ساعتی ساکت باشد تا یادش بیاید؟ فرمود: اشکالی ندارد.
پرسیدم شخصی سورهاي را میخواهد بخواند ولی سوره دیگري را میخواند، میتواند بعد از خواندن نصف سوره برگردد و
سورهاي که میخواست بخواند؟
فرمود: آري، مگر قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ و قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ باشد.
پرسیدم مردي یک سوره را در دو رکعت نماز واجب میخواند در صورتی که سوره دیگر هم میتواند بخواند چه کار باید بکند؟
فرمود: اگر سوره دیگري را خوب میخواند این کار را نکند اما اگر سوره دیگر یاد ندارد اشکالی ندارد، اگر کرد چیزي بر او
نیست و نباید اعاده کند.
پرسیدم مردي در نماز میایستد آیا میتواند یک پاي خود را جلو و پاي دیگر را عقب بیاندازد بدون مرض و علّتی؟ فرمود: اشکالی
ندارد.
پرسیدم شخصی در دو رکعت اول نماز میایستد، آیا میتواند دست به دیوار مسجد بگیرد و به کمک دیوار حرکت کند و به پا
بایستد بدون اینکه بیماري یا ناراحتی داشته باشد؟ فرمود: اشکالی ندارد.
پرسیدم در حج تمتع شخصی روز ترویه مقدم میدارد قبل از زوال چه کار باید بکند؟ فرمود: طواف میکند و از احرام خارج
میشود، وقتی نمازش را خواند محرم
ص: 265
میشود.
صفحه 152 از 255
پرسیدم شخصی چیزي را پیدا میکند چند درهم یا لباس یا چهارپا چه کار باید بکند؟ فرمود: یک سال اعلان میکند اگر اعلان
نکرد جزء اموال خود قرار میدهد تا صاحبش پیدا شود و به او بدهد، اگر مرد وصیت میکند بدهند، او ضامن آن شیء است.
گفتم شخصی چیزي را پیدا میکند و یک سال هم اعلان مینماید بعد صدقه میدهد، پس از صدقه دادن صاحبش میآید آن
صدقهاي که داده چه میشود و اجر آن متعلق به کیست؟ فرمود: باید به صاحبش بدهد یا قیمت آن را. فرمود: ضامن آن است و اجر
متعلق به او است مگر صاحبش راضی شود و از آن بگذرد و اجرش متعلق به او است.
پرسیدم زن در نماز واجب است و بچهاش در پهلوي او گریه میکند و آن زن نشسته است، آیا میتواند بچهاش را بنشاند در دامن
خود و ساکتش کند یا شیر به او بدهد؟ فرمود: اشکالی ندارد.
پرسیدم زن جراحتی در ران یا شکم یا بازو دارد، مرد میتواند نگاه کند و معالجه نماید؟ فرمود: نه.
پرسیدم مرد در زیر ران یا دو طرف نشیمنگاهش جراحتی دارد، زن میتواند نگاه کند و آن را معالجه کند؟ فرمود: اگر عورت او
نباشد میتواند.
پرسیدم فضله موش داخل آرد میشود، میتوان آن را خورد وقتی مخلوط آرد شود؟ فرمود: اگر نداند اشکالی ندارد، اما اگر فهمید
فضله را از آرد خارج کند.
پرسیدم کسی که قربانی میکند میتواند پوست آنها را براي خود مشک بسازد؟ فرمود صحیح نیست مگر اینکه قیمت پوست را
صدقه بدهد.
پرسیدم شخصی روي مصلّی و فرش نماز یا حصیر نماز میخواند. موقع سجده کف دست او روي فرش قرار میگیرد اما
انگشتهایش خارج از فرش روي زمین است؟ فرمود: اشکالی ندارد.
پرسیدم شخصی در نماز واجب سوره و سوره دیگر را با یک نفس میخواند
ص: 266
صحیح است، اشکالی ندارد اگر انجام داد؟ فرمود: در صورتی که بخواهد میتواند به یک نفس بخواند و اگر به چند نفس هم
خواند چیزي بر او نیست.
شخصی در نماز است صدائی را میشنود، سکوت میکند تا گوش بدهد اگر چنین کرد اشکالی دارد؟ فرمود: این نقصی است در
نماز ولی چیزي بر او نیست.
پرسیدم شخص در قرائت نماز میتواند زبانش را حرکت ندهد و همین طور آهسته بخواند؟ فرمود: اشکالی ندارد.
پرسیدم شخص در قرائت به آیهاي میرسد که در آن ترسانیدن است گریه میکند و آیه را تکرار مینماید؟ فرمود: هر چه
میخواهد آیه را تکرار کند و اگر گریهاش گرفت اشکالی ندارد.
پرسیدم زن میتواند با انگشتر نقره کار کند؟ فرمود: اشکالی ندارد، کراهت دارد ظرف آب را استعمال کند که نقره است.
پرسیدم شخص میتواند قرآن را بنویسد روي لوح یا صفحه بدون وضو؟
فرمود: اشکالی ندارد.
پرسیدم شخص مجوسی ملخ و ماهی صید میکند ما میتوانیم بخوریم؟ فرمود:
صید آنها همان زکات آنها است و اشکالی ندارد.
پرسیدم کودك دزدي میکند چه حکمی دارد؟ فرمود: اگر صغیر باشد بخشیده است، اگر تکرار کرد انگشتهایش قطع میشود و
اگر باز دزدي کرد از پائینتر قطع میشود یا جایی که خدا میخواهد.
پرسیدم میتوان در خوابگاه شتر نماز خواند؟ فرمود: صحیح نیست مگر بترسد که اسبابش از بین برود، اول جاروب کن بعد آب
صفحه 153 از 255
پاشی نما بعد نماز بخوان.
در خوابگاه گوسفند پرسیدم میتواند نماز بخواند؟ فرمود: اشکالی ندارد.
پرسیدم درخت خرما را دو سال یا چهار سال بفروشد؟ فرمود: اشکالی ندارد میگوید اگر امسال چیزي نداد ان شاء الله سال دیگر
میدهد.
پرسیدم درخت خرما را میتواند براي یک سال بخرد؟ فرمود: نمیتواند مگر خرما برسد.
ص: 267
پرسیدم احرام به یک حجۀ چگونه است؟ فرمود: وقتی احرام بست و گفت پرسیدم احرام به یک حجۀ چگونه است؟ فرمود: وقتی
احرام بست و گفت بیک حجۀ این عمل او عمره است که در خانه از احرام خارج میشود عملش عمره کوفه است و حج مکه.
پرسیدم عمره در چه زمانی انجام میشود؟ فرمود: هر ماه که بخواهد میتواند برود.
پرسیدم ایستادن پشت سر امام در صف اندازه آن چگونه است؟ فرمود: هر طور میتوانی بایست وقتی نشستی اگر جا تنگ بود جلو
برو یا عقب اشکالی ندارد.
پرسیدم شخص میتواند در نماز کف دو دست را روي هم بگذارد یا آرنج را؟
فرمود: صحیح نیست، اگر انجام داد دو مرتبه نخواهد کرد.
حضرت موسی بن جعفر علیه السلام فرمود: از پدرم این مسأله را سؤال کرد ایشان از پدرشان بالاخره از علی بن ابی طالب علیه
السلام نقل کرد که فرموده است این یک کار است و در نماز کار نیست.
پرسیدم کرم از مستراح روي لباس میافتد، میتواند در آن نماز بخواند؟ فرمود:
اشکالی ندارد مگر روي لباس خود اثري ببیند که باید آن را بشوید.
پرسیدم یهودي و نصرانی دست در آب فرو میبرند آیا میتوان از آن وضو گرفت؟ فرمود: نه، مگر مضطر باشد.
پرسیدم نصرانی و یهودي شستشو میکنند با مسلمانان در حمام؟ فرمود: وقتی بداند او نصرانی است با غیر آب حمام باید غسل کند
مگر اینکه تنها غسل کند داخل حوض او شستشو میکند بعد او غسل مینماید.
پرسیدم یهودي و نصرانی از خم آب میخورند، مسلمان میتواند از آن آب بخورد؟ فرمود: اشکالی ندارد.
پرسیدم از طرف دسته کوزه و خم و قدح و شیشه و عیدان میتواند آب بیاشامد؟ فرمود: از طرف دسته کوزه و آفتابه و قدح و از
طرف دسته وضو هم نمیگیرد.
پرسیدم مریض که نمیتواند بایستد چگونه نماز میخواند؟ فرمود: نافله را
ص: 268
نشسته میخواند، هر دو رکعت را یک رکعت حساب میکند، اما در نماز واجب هر رکعت را یک رکعت حساب میکند، در
صورتی که نتواند بایستد.
پرسیدم مریض در چه صورت میتواند روزه خود را بخورد؟ فرمود: هر بیماري که روزه برایش ضرر داشته باشد میتواند روزهاش
را بخورد.
پرسیدم شخصی در موقع ذبح گردن گوسفند را قطع نموده قبل از سرد شدن گوشت آن این کار را اشتباها انجام داده یا کارد یک
مرتبه بریده، میتوان آن را خورد؟ فرمود: اشکالی ندارد، دو مرتبه نکند.
پرسیدم پسر چه وقت نماز و روزه بر او واجب میشود؟ فرمود: وقتی نزدیک بلوغ میشود و روزه و نماز را بشناسد.
پرسیدم مرد را دزد میزند یا لباسش غرق میشود و لخت است موقع نماز میرسد، چگونه نماز بخواند؟ فرمود: اگر خاشاك پیدا
صفحه 154 از 255
کرد عورت خود را میپوشاند و نمازش را با رکوع و سجود تمام میکند، اگر چیزي پیدا نکرد میایستد و براي رکوع و سجده
اشاره میکند.
پرسیدم زن فقط یک چادر دارد چگونه نماز بخواند؟ فرمود: خود را در آن میپیچد و سرش را میپوشد و نماز میخواند، اگر
پایش بیرون ماند و چارهاي نداشت اشکالی ندارد.
پرسیدم شخصی در نماز جماعت است، یک نفر آیه سجده را میخواند چکار بکند؟ فرمود: با سرش اشاره کند. پرسیدم میتواند
در زمین شورهزار نماز بخواند؟
فرمود: نه، مگر در آن زمین گیاه روئیده باشد و مگر بترسد نمازش فوت شود.
پرسیدم شخصی با درنده روبرو میشود موقع نماز نمیتواند از ترس او حرکت کند، اگر نماز را بایستد و بخواند در رکوع و سجود
از درنده که روبروي اوست در غیر قبله میترسد، اگر رو به قبله بایستد میترسد شیر به او حمله کند، چه کار کند؟ فرمود:
رو به شیر نماز بخواند و با سر اشاره میکند در حال قیام، گر چه شیر رو به قبله نباشد.
پرسیدم شخصی در نماز است، دیگري آیه سجده میخواند؟ فرمود: سجده میکند وقتی یکی از چهار سوره واجب را شنید بعد
حرکت میکند و نمازش را تمام
ص: 269
مینماید، مگر در نماز واجب باشد که با سر اشاره مینماید.
پرسیدم حرف زدن بعد از تمام شدن نماز عشاء چگونه است؟ فرمود: اشکالی ندارد.
پرسیدم از دمل چرك میآید، چه کار کند؟ فرمود: اگر غلیظ است و خون به همراه دارد در هر شبانه دو بار میشوید صبح و شب
وضو را باطل نمیکند، اگر به لباس به اندازه یک دینار خون رسیده، آن را بشوي، در آن جامه نماز نخوان مگر بعد از شستن.
پرسیدم شخصی میگوید قربانی به کعبه میبرم چنین و چنان چیزهائی که قدرت آن را ندارد؟ فرمود: اگر نذر براي خدا کرده
باشد و مالک چیزي نباشد اشکالی ندارد اما اگر مالک غلام یا کنیز یا مشابه آنها است میفروشد و از بهاي آن عطر میخرد و کعبه
را معطر میکند، اگر مالک چهارپا باشد چیزي بر او نیست.
پرسیدم مردي دو زن دارد، یکی از آنها میگوید سهم شب و روز من یک روز یا یک ماه و از این قبیل متعلق به تو باشد و به تو
بخشیدم. فرمود: اگر واقعا راضی باشد یا از او بخرد اشکالی ندارد حق اوست.
پرسیدم شخصی در نماز در صفی هست میتواند به صف دوم یا سوم برود یا به پشت برگردد و در کنار صف دیگر؟ فرمود: اگر
در بودن آنجا خللی مشاهده میکند اشکال ندارد.
پرسیدم میتوان اذان و اقامه را روي مرکب گفت؟ فرمود: اذان اشکالی ندارد ولی اقامه را نمیگوید تا پائین بیاید.
پرسیدم کلاغ دو رنگ و سیاه را میتوان خورد؟ فرمود: صحیح نیست خوردن گوشت هیچ نوع کلاغ زاغ و غیر آن.
پرسیدم روزه سه روز در حج و هفت روز، آیا پشت سر هم بگیرد یا جدا کند؟
فرمود: سه روز را پشت سر هم فاصله نیاندازد ولی بین سه روز و هفت روز جمع نکند.
پرسیدم کفاره روزه قسم را باید متوالی بگیرد یا فاصله بیاندازد؟ فرمود: با هم
ص: 270
میگیرد.
پرسیدم مرد میتواند مرد را ببوسد یا زن زن را؟ فرمود: برادر و خواهر و دختر و مانند آن اشکالی ندارد.
پرسیدم مرد میتواند در خانه تنها بخوابد؟ فرمود: کراهت دارد تنهائی و من دوست ندارم چنین انجام دهد.
صفحه 155 از 255
پرسیدم شخصی در انگشت یا دستش چیزي است، میتواند با آب دهان آن را مرطوب کند و در نمازش مسح نماید؟ فرمود:
اشکالی ندارد.
پرسیدم شخصی در طشت ادرار میکند، میتواند در آن وضو بگیرد؟ فرمود:
وقتی سلاح نباشد میتوانند حمل کنند.
پرسیدم شخص قنوت را فراموش میکند تا به رکوع میرود چه کند؟ فرمود:
نمازش را تمام کند، چیزي بر او نیست.
پرسیدم شتر قربان کردن و گاو براي چند نفر میتواند قربانی باشد؟ فرمود:
سرپرست خانواده نام خود را میبرد، همان قربانی براي خانواده کافی است، اگر چهار پنج نفر باشند.
پرسیدم در صورت خشک شدن آب و مردن صیدهاي دریائی (از قبیل ماهی) آیا خوردن آنها حلال است؟ فرمود: نه.
پرسیدم صید دریائی را در طور و شبکه نگاه میدارند تا میمیرد، خوردن آن حلال است؟ فرمود: اگر در طور بماند تا بمیرد،
بخورد اشکالی ندارد.
پرسیدم شکارچی آهو یا گورخر یا پرندهاي را به زمین میاندازد بعد دیگري آن
ص: 271
را با تیر میزند و میمیرد آیا خورده میشود؟ فرمود: بخور تا تغییر نکرده (در نسخه دیگر تا وقتی غایب نشده باشد) در صورتی که
موقع تیراندازي نام خدا را برده باشد.
پرسیدم شخص مسلمان بردهاي مشرك میخرد در سرزمین شرك. برده میگوید نمیتوانم راه بروم مسلمان میترسد او ملحق به
مشرکان بشود، میتواند او را بکشد؟ فرمود: در صورتی که بترسد به دشمن بپیوندد میتواند او را بکشد.
پرسیدم مردي از شخصی طلبکار است، مرد بدهکار منکر میشود بعد همان مرد منکر از این شخص طلبکار میشود، آیا میتواند
طلبکار اولی مانند او منکر بدهی خود شود مثل او؟ فرمود: آري، ولی اضافه نه.
پرسیدم شخصی کنیزي را به دیگري صدقه میدهد، آیا آمیزش با آن کنیز حلال است برایش تا هنوز کنیز را به شخص
صدقهگیرنده نداده است؟ فرمود: وقتی به او صدقه داد آمیزش با آن کنیز برایش حرام است.
پرسیدم نماز میت در صورتی که خورشید قرمز شود جایز است؟ فرمود:
صحیح نیست مگر در وقت نماز، وقتی خورشید غروب کرد نماز مغرب را بخوان بعد نماز میت را.
پرسیدم شخص پشت سر امام نماز میخواند، تشهد را طولانی میکند ادرارش میگیرد یا میترسد چیزي از دستش برود یا دچار
دردي شود چه کار باید بکند؟
فرمود: سلام میدهد و تمام میکند و امام را رها میکند.
پرسیدم زن بدون اجازه شوهرش میتواند خارج شود؟ فرمود: نه.
پرسیدم زن بدون اجازه شوهرش میتواند روزه بگیرد؟ فرمود: آري.
پرسیدم قرضی به گردن شخص ثروتمندي است هر وقت طلبکار بخواهد میتواند بگیرد. آیا زکات باید بدهد؟ فرمود: نه، تا طلبش
را بگیرد و یک سال بر آن بگذرد.
ابو الحسن علی بن جعفر از برادر خود حضرت موسی بن جعفر نقل کرد که میتواند دو هفت شوط طواف را به هم ضمیمه نماید.
بعد نماز طواف بخواند و بیش
ص: 272
صفحه 156 از 255
.«1» از دو هفت شوط نمیتواند طواف نماید بدون نماز
پرسیدم مریض را داغ نمایند یا میتواند دعا برایش بنویسند؟ فرمود: اشکالی ندارد گرفتن دعا، در صورتی که به نوع حرام نباشد.
(مانند سحر) پرسیدم زن مطلقه تا تمام نشدن عدّه نفقه از شوهرش طلبکار است؟ فرمود:
آري.
پرسیدم زنی شنید شوهرش مرده. عدّه وفات نگه داشت، بعد ازدواج کرد. باز فهمید شوهرش زنده است. آیا براي شوهر دوم حلال
است؟ گفت: نه.
پرسیدم شخصی نماز شب را فراموش میکند. وقتی یادش میآید که براي نماز ظهر آماده میشود. چه کار بکند؟ فرمود: اول نماز
ظهر را میخواند. بعد از نماز ظهر، نماز شب و وتر را قضا میکند. بین ظهر و عصر یا هر وقت خواست.
پرسیدم مردي حجامت کرده و خون به لباسش رسیده. نمیداند تا فردا چه کار باید بکند؟ فرمود: اگر دیده و نشسته باید آنچه نماز
در آن حال خوانده قضا کند.
چیزي کم ننماید اگر دیده و شروع به نماز کند. بعد همین نماز را قضا نماید.
پرسیدم لحاف حریر یا متکاي حریر یا مصلّاي حریر یا تمام اینها از دیبا باشد میتواند مرد روي آنها نماز بخواند و تکیه کند؟
فرمود: روي زمین پهن میکند و میایستد اما سجده نمیکند بر آنها.
پرسیدم شخصی فراموش میکند سجده آخر نماز واجب را؟ فرمود: سلام نماز را میدهد، بعد سجده میکند همین طور در نافله.
پرسیدم شخصی نماز را شروع کرده با سورهاي قبل از حمد، پس از تمام کردن سوره یادش بیاید چه باید بکند؟ فرمود: نمازش را
میخواند، حمد را بعد میخواند.
پرسیدم شخصی سورهاي را شروع کرده قبل از سوره حمد در صورتی که خطا و اشتباه کرده باشد همین او را کافی است؟ فرمود:
آري.
ص: 273
پرسیدم شخص میتواند در کشتی بر قیر سجده کند؟ فرمود: اشکالی ندارد.
پرسیدم شخص میتواند در نماز به نقش انگشتري خود نگاه کند مثل اینکه میخواهد آن نقش را بخواند یا در تکه کاغذي یا
کتابی که رو به قبله است؟ فرمود:
این کار نقصی در نماز است اما آن را قطع نمیکند.
پرسیدم شخص میتواند در رکوع یا سجود باقیمانده سورهاي که میخواند، بخواند؟ فرمود: در رکوع نمیتواند ولی در سجده
اشکالی ندارد.
پرسیدم شخص میتواند در رکوع یا سجدهاش سورهاي غیر از سورهاي که همیشه میخواند، بخواند؟ فرمود: اگر شروع به آیهاي
نموده اشکالی ندارد.
پرسیدم مرد فراموش کرده به پهلوي راست بخوابد، بعد از دو رکعت نماز صبح یادش آمد وقتی که مشغول اقامه شده است چه کار
بکند؟ فرمود: پا میشود و نمازش را میخواند و آن را رها میکند اشکالی ندارد.
پرسیدم شخص در نماز است و پهلوي او کسی خوابیده، میخواهد او را بیدار کند تسبیح میگوید و صدایش را بلند میکند به
قصد بیدار کردن او، آیا این کار نمازش را باطل میکند و چه باید بکند؟ فرمود: نمازش صحیح است. چیزي هم بر او نیست
اشکالی ندارد.
پرسیدم شخصی مشغول نماز است. کسی در میزند تسبیح میگوید و صدایش را بلند میکند تا خادمش بفهمد و بیاید با دست
صفحه 157 از 255
نشان دهد که درب منزل کسی است.
آیا نمازش باطل میشود و چیزي بر او هست؟ فرمود: اشکالی ندارد.
پرسیدم شخصی وضو ندارد. باران میبارد بر سر و رویش تا از سر به صورت و دستها و پاهایش جاري میشود. آیا همین او را از
وضو بینیاز میکند؟ اگر بشوید کافی است. مضمضه و استنشاق نیز میکند.
پرسیدم شخص میتواند براي غسل جنابت در باران بایستد تا روي سر و بدنش جاري شود، با اینکه میتواند با آب دیگري غسل
کند؟ فرمود: اگر غسل میکند همان طور که با آب غسل میکند کافی است جز اینکه شایسته است مضمضه و استنشاق کند و
دست بکشد به جایی از بدنش که دست میرسد.
ص: 274
پرسیدم شخصی مبتلا به جنابت میشود، آب ندارد. باران میآید، آیا همان باران کافی است یا باید تیمم نماید؟ فرمود: اگر بشوید
کافی است از تیمم.
پرسیدم شخصی جنب یا بیوضو است، آب پیدا نمیکند اما برف و یخ هست و خاك نیز وجود دارد. کدامیک از این دو بهتر است
تیمم کند یا برف به صورت و بدن و سر خود بکشد؟ فرمود: برف در صورتی که سر و بدنش را تر کند بهتر است.
اگر نتوانست با برف غسل کند تیمم بگیرد.
پرسیدم شخص میتواند دو چشمش را در نماز عمدا ببندد؟ فرمود: اشکالی ندارد.
پرسیدم شخصی در نماز است، میفهمد بادي از او خارج شد اما استشمام بو نمیکند و صدائی نمیشنود؟ فرمود: نماز و وضویش
را اعاده میکند و آنچه از نماز خوانده به حساب نمیآورد، در صورتی که به یقین بداند.
پرسیدم شخصی احساس باد در شکم مینماید. دست بر دماغ میگذارد و از مسجد عمدا خارج میشود تا باد از او خارج شود، بعد
برمیگردد و نماز میخواند بیآنکه وضو بگیرد آیا کافی است؟ فرمود: صحیح نیست، مگر اینکه وضو بگیرد و آنچه در نماز
خوانده رها میکند.
پرسیدم وقتی از تشهد دو رکعت اول میخواهد حرکت کند چگونه حرکت نماید دو دست و دو زانویش را به زمین میگذارد بعد
حرکت میکند؟ چگونه انجام دهد؟ فرمود: هر کار خواست میکند. اشکال ندارد.
پرسیدم شخصی در مسجد میتواند عمامه یا عرقچین خود را زیر پیشانی بگذارد؟ فرمود: نه، باید پیشانی روي زمین قرار گیرد.
پرسیدم شخصی دو رکعت نماز صبح را نخواند تا وارد مسجد میشود و امام ایستاده در نماز است چه بکند؟ فرمود: وارد نماز آنها
میشود و آن دو رکعت را رها میکند. وقتی خورشید برآمد قضا میکند. (منظور دو رکعت نافله صبح است) پرسیدم شخص
میتواند در نماز چشم به آسمان بیاندازد؟ فرمود: اشکالی
ص: 275
ندارد.
پرسیدم زنی که شوهر بر او غضبناك است آیا نمازش صحیح است یا چگونه است حال او؟ فرمود: پیوسته در حال گناه است، تا
شوهر از او راضی شود.
پرسیدم اشخاصی مشغول صحبت میشوند تا یک ثلث از شب میگذرد یا بیشتر، همه حرکت کنند و نماز عشا را بخوانند یا به
جماعت برگزار کنند، کدام بهتر است؟ فرمود: در جماعت بخوانند بهتر است.
پرسیدم شخصی در نماز واجب، سوره نجم را میخواند بعد به رکوع میرود سپس حرکت مینماید و بقیه نماز را میخواند؟
فرمود: سجده میکند (براي سجده واجبی که در سوره نجم هست) بعد حرکت میکند و سوره حمد را میخواند سپس به رکوع
صفحه 158 از 255
میرود، این یک کار اضافی است در نماز واجب دو مرتبه نکند سجده را در فریضه میخواند.
پرسیدم مردي در نماز است. خیال میکند جامهاش پاره شده یا چیزي به آن رسیده، میتواند در حال نماز جامه خود را بررسی
نماید؟ فرمود: اگر در جلو لباس یا دو طرف آن است اشکالی ندارد، اما اگر پشت است توجه به آن نکند که صحیح نیست.
پرسیدم شخص میتواند پشت درخت خرماي میوهدار نماز بخواند؟ فرمود:
اشکالی ندارد.
پرسیدم شخص میتواند در میان درختان تاك نماز بخواند وقتی انگور دارد؟
فرمود: اشکالی ندارد.
پرسیدم شخصی به پشت گربه دست کشیده میتواند قبل از شستن دست نماز بخواند؟ فرمود: اشکالی ندارد.
پرسیدم امامی پیش نماز مسافرین است. مسافرها چگونه نماز بخوانند؟ فرمود:
آنها دو رکعتی میخوانند، امام بقیه نماز را میخواند. وقتی سلام داد و تمام کرد آنها نیز میروند.
ص: 276
پرسیدم شخص میتواند نماز بخواند با اینکه جلو او الاغی ایستاده؟ فرمود: در فاصله خود و او یک نی یا چوب یا چیزي میگذارد
و بعد نماز میخواند، اشکالی ندارد. گفتم اگر این کار را نکرد آیا باید نمازش را دو مرتبه بخواند یا چیزي بر او هست؟ فرمود:
نمازش را اعاده کند، چیزي بر او نیست.
پرسیدم شخصی یک ثلث از حج خود را به میتی میبخشد و یک ثلث را به شخص زنده؟ فرمود: براي میت صحیح است اما براي
زنده صحیح نیست.
پرسیدم شخصی بر خود لازم شمرده که در کوفه یک ماه روزه بگیرد و در مدینه یک ماه و در مکه یک ماه. بعد چهارده روز در
مکه روزه گرفت، میتواند برگردد پیش خانواده خود و روزه کوفه را بگیرد؟ فرمود: اشکالی ندارد و چیزي بر او نیست.
پرسیدم مردي دختر خود را به ازدواج پسري که مخنث است (ظاهر مردي را دارد ولی قدرت مجامعت ندارد) این کار صحیح
است؟ فرمود: اگر در او نابکاري و فاحشهاي نیست به ازدواج درآورد.
پرسیدم چند نفر آزاد با چند برده یک غلام را میکشند چه باید بکنند؟ فرمود:
غلامها را باید کشت و آزادها دیه دهند.
پرسیدم شخصی وصیت میکند وقتی مردم، کنیزم فلانی آزاد است. زنده میماند تا چند فرزند از او متولد میشود بعد میمیرد.
حال او چگونه است؟ فرمود:
کنیز آزاد است، اما بچهها برده هستند.
پرسیدم مردي جامه خود را بر شانه میافکند و به زمین میخورد یا زیر بغل میاندازد. این کار صحیح است؟ فرمود: اشکالی ندارد.
پرسیدم شخصی به غلام خود میگوید برادرم پسرم، آیا صحیح است؟ گفت اشکالی ندارد.
پرسیدم چهارپا ادرار میکند. ادرارش به مسجد یا دیوار میرسد. میتوان نماز خواند در آنجا قبل از شستن؟ فرمود: خشک باشد
اشکالی ندارد.
پرسیدم شخصی در حال جماع یا رفتن به مستراح انگشتري دارد که نام خدا یا
ص: 277
آیهاي از قرآن در آن هست آیا صحیح است؟ فرمود: نه. (در نسخه دیگري است که اشکال ندارد) پرسیدم نشست و برخاست و
نماز بر پوست حیوانات درنده و خرید و فروش و سوار شدن بر آنها (که زین اسب مثلا باشد) آیا صحیح است؟ فرمود: اشکالی
صفحه 159 از 255
ندارد اگر سجده بر آن نکند.
پرسیدم شخصی بر اوست روزه سه روز در ماه. آیا روزه قضا بگیرد با اینکه در همان ماهی است که آن سه روزش را روزه نگرفته؟
فرمود: اشکالی ندارد.
پرسیدم شخصی روزه سه روز در ماه را تأخیر میاندازد و تا آخر ماه بطوري که دیگر نمیتواند پنج شنبه آخر را درك کند مگر با
جمع کردن با چهارشنبه آیا کافی است؟ فرمود: اشکالی ندارد.
پرسیدم شخصی روزه سه روز در ماه که به گردنش هست پشت سر هم میگیرد.
قضاي آن صحیح است یا باید فاصله بیاندازد؟ فرمود: هر طور مایل است.
پرسیدم مردي زنش را طلاق داده یا زنش مرده است. بعد زنا میکند، آیا باید او را سنگسار کرد؟ فرمود: آري.
پرسیدم زنی را طلاق دادهاند. یک سال پس از طلاق یا بیشتر زنا کرده، آیا باید او را رجم کرد؟ فرمود: آري.
پرسیدم شخصی مشغول طواف است یادش میآید که جنب بوده آیا طواف خود را قطع کند؟ فرمود: طواف را قطع میکند و آنچه
طواف کرده حساب نمیکند.
پرسیدم جنب دست خود را در آبی فرو میبرد که میخواهد خویشتن را شستشو دهد قبل از شستن دست خود اشکالی دارد؟
فرمود: اگر دستش آلوده به جنابت نشده اشکالی ندارد، اما اگر قبل از وارد کردن در آب دستش را بشوید من مایلترم.
پرسیدم ولد زنا شهادتش پذیرفته است و میتواند پیش نماز شود؟ فرمود:
شهادتش پذیرفته نیست و نمیتواند پیش نماز شود.
ص: 278
پرسیدم اگر کسی کنیزي را پیدا کند، پیداکننده میتواند با او همبستر شود؟
فرمود: نه، فقط میتواند آن را بفروشد در مقابل مخارجی که برایش نموده.
پرسیدم آب زیادي گوسفند، گاو، شتر را میتوان آشامید و وضو گرفت؟ فرمود:
اشکالی ندارد.
پرسیدم آب در مستراح میریزد و ترشح به لباس میکند چه کار باید کرد؟
فرمود: اگر خشک باشد اشکالی ندارد. (شاید منظور اینست که نجاست همراه آن نباشد).
پرسیدم ملخ را صید میکنند بعد از صید میمیرد. میتوان آن را خورد؟ فرمود:
اشکالی ندارد.
پرسیدم ملخ مرده در دریا یا صحرا است میتوان آن را خورد؟ فرمود: نخور.
پرسیدم تشک پر پشم است و ادرار به آن رسیده. چگونه آن را بشویند؟ فرمود:
ظاهر آن را میشویند بعد آب روي آن میریزند در محلی که ادرار فرو رفته تا آب از آن طرف لحاف (یا تشک) برآید.
پرسیدم بالاي سقف مستراح است باران بر آن میبارد. آب چکه میکند. از ترشح آن به لباس میرسد. میتواند قبل از شستن بر
آن نماز بخواند؟ فرمود: اگر از آب باران جاري شود اشکالی ندارد که نماز با آن بخواند.
پرسیدم موش به لباس میخورد میتوان با آن نماز خواند؟ فرمود: اگر موش تر نباشد اشکالی ندارد و اگر تر باشد بشوي به جایی
که با لباس برخورد کرده. سگ هم همین طور است.
پرسیدم اضافه آب اسب و قاطر و الاغ را میتوان آشامید و وضو گرفت؟
فرمود: اشکالی ندارد.
صفحه 160 از 255
پرسیدم نماز روي بوریاهاي نصرانیان و یهودان که بر آن نشستهاند در خانههایشان صحیح است؟ فرمود: روي فرش آنها نماز نخوان.
پرسیدم موش و مرغ و کبوتر و نظائر آنها پا میگذارد روي مدفوع بعد روي
ص: 279
لباس میروند، باید شست؟ فرمود: اگر چیزي دیده شود از آثار پاي آنها بشوي و گر نه اشکالی ندارد.
پرسیدم مرغ و کبوتر و گنجشک و نظائر آنها به مدفوع برخورد میکنند بعد داخل آب میشوند میتوان با آن آب وضو گرفت؟
فرمود: نه، مگر آب زیاد باشد به اندازه کرّ.
پرسیدم کلپاسه و وزغ و مار در آب میافتد نمیمیرند میتوان از آب آن وضو گرفت؟ فرمود: اشکالی ندارد.
پرسیدم عقرب و سوسک و پشه آنها در خم یا کوزه میمیرند. میتوان از آن وضو گرفت؟ فرمود: اشکالی ندارد.
پرسیدم شخصی ماه رمضان در سفر است. در محلی اقامت میگزیند. لازم است روزه بگیرد؟ فرمود: نه، مگر تصمیم ماندن ده روز
داشته باشد. وقتی تصمیم گرفت روزه را میگیرد و نماز را تمام میخواند.
پرسیدم شخصی چند روز روزه ماه رمضان قرض دار است و در مسافرت است.
اگر قصد اقامت در محلی را بنماید میتواند قضاي روزهاش را بگیرد؟ فرمود: نه، مگر قصد اقامت ده روز را داشته باشد.
پرسیدم نماز خورشید گرفتن چگونه است؟ فرمود: هر وقت مایل است نماز را میخواند و هر سورهاي میخواند، جز اینکه قرائت
میخواند به رکوع میرود باز نماز قرائت میخواند و به رکوع میرود باز قرائت و رکوع و قرائت میخواند در رکوع، تا چهار
رکوع و در رکوع پنجم به سجده میرود بعد حرکت میکند همین کار را تکرار مینماید.
پرسیدم زنی را که طلاق دهند چقدر عده دارد؟ فرمود: سه حیض و عده نگه میدارد از اول طلاق.
پرسیدم مرد یک طلاق یا دو طلاق میدهد بعد زن را رها میکند تا عدهاش تمام شود. حال چنین زنی چگونه است؟ فرمود: اگر
رهایش کرد که دیگر او را
ص: 280
نمیخواهد از او جدا میشود برایش حلال نیست مگر با مرد دیگري ازدواج کند اما اگر ترك کرد و تصمیم رجوع داشت بعد یک
سال گذشت او به رجوع شایستهتر است.
پرسیدم صدقه را وقتی نگرفته جایز است براي صاحبش؟ فرمود وقتی پدر صدقه بر فرزند صغیر خود بدهد جایز است زیرا او قبض
میکند براي فرزندش وقتی صغیر است. اگر بچه کبیر باشد جایز نیست مگر قبض کند.
پرسیدم مردي صدقه داده به مرد دیگري، اما او هنوز صدقه را تصرف نکرده.
آیا جایز است؟ فرمود جایز است چه تصرف کرده باشد و چه تصرف نکرده باشد.
پرسیدم مردي مالی را کرایه کرده تا مکان معینی از آن محل رد شود و بگذرد.
چهارپا مرد و سقط شد. چه باید بکند؟ فرمود: اگر از آن محل تجاوز کرده مستاجر و ضامن است.
پرسیدم شخصی چهارپائی را کرایه کرده و به دیگري واگذار نموده و چهارپا سقط شد و مرد. بر او چیست؟ اگر شرط کرده
دیگري جز او سوار نشود ضامن آن است، اما اگر حرفی نزده چیزي بر او نیست.
پرسیدم شخصی مال سواري را کرایه کرد. افتاد در چاه و اعضایش شکست. چه باید بکند؟ فرمود: او ضامن است. باید مال سواري
را ببندد. اگر گواه آورد که بسته و محکم نموده چیزي بر او نیست.
پرسیدم شتر مست میشود و کسی را میکشد. برادر مقتول شتر را میکشد. چه باید بکنند؟ فرمود: صاحب شتر باید دیه مقتول را
بدهد و کشنده شتر باید قیمت شتر را بپردازد.
صفحه 161 از 255
پرسیدم مردي در اختیارش کنیزي هست که متعلق به دو نفر است. یکی از آن دو نفر به او میگوید من منصرف شدهام که کنیزم را
از تو بگیرم و سهم خود را میفروشم به دیگري. سهم خودش را میفروشد. خریدار میگوید من کنیزم را میخواهم. آیا زنش بر او
حرام میشود؟ فرمود: اگر خریدار غیر از کسی است که با او
ص: 281
ازدواج کرده، طلاق به دست اوست. اگر خواست جدائی میاندازد بین آن دو و گر نه رهایش میکند با او باشد. زن براي شوهر
حلال است و بر همان ازدواج هستند تا مشتري کنیز خود را بگیرد. اما اگر به ازدواج مجدد درآورد، در این صورت طلاق در اختیار
شوهر اوست، به دست صاحب کنیز نیست.
پرسیدم مرد براي فرزندش زنی گرفته در حالی که صغیر است. آن پسر با زن خود دخول میکند. مهر آن زن باکی است بر پدر یا
پسر؟ فرمود: مهر بر پسر است.
اگر چیزي نداشته باشد به گردن پدر است. اگر ضامن فرزند خویش باشد یا ضامن نباشد، وقتی به ازدواج او درآورده در حال
صغیر بودن او.
پرسیدم شخصی آزاد کنیزي که مال دو نفر است به ازدواج درآورده. یکی از دو نفر میخواهد کنیز را از او بگیرد آیا میتواند؟
فرمود: طلاق به دست شوهر است.
صحیح نیست براي هیچ کدام از دو شریک، که او را طلاق بدهند و کنیز را بگیرند.
پرسیدم خم آبی است که در آن هزار رطل آب میباشد. در آن قطره ادراري ریخته. آیا میتوان آشامید یا وضو گرفت؟ فرمود:
صحیح نیست.
پرسیدم در یک دیگ هزار رطل که در آن آب گوشت میپزند داخل دیگ مقداري خون ریخته میتوان آن را خورد؟ فرمود:
وقتی پخت بخور، اشکالی ندارد.
پرسیدم موشی در چاهی افتاده و مرده است. میتوان با آن آب وضو گرفت؟
فرمود: هفت دلو از چاه آب بکش، بعد وضو بگیرد، اشکالی ندارد.
پرسیدم موشی در چاهی افتاده، بیرون آوردهاند که تکه تکه شده، میتوان وضو گرفت از آب چاه؟ فرمود: بیست دلو میکشی.
وقتی قطعه قطعه شد بعد وضو میگیري. اشکال ندارد.
پرسیدم بچهاي ادرار کرده در چاهی. میتوان از آن آب وضو گرفت؟ فرمود:
تمام آب را باید کشید.
پرسیدم مردي دست به میت زده. آیا باید غسل کند؟ فرمود: اگر میت سرد نشده باشد غسل ندارد. اگر سرد شده باشد وقتی دست
زد باید غسل کند.
ص: 282
پرسیدم در چاهی شراب ریخته. میتوان وضو گرفت از آن آب؟ گفت: صحیح نیست مگر همه آب را بکشند.
پرسیدم مرد صدقهاي را در راه خدا میدهد. قطعی میتواند از صدقه خود برگردد؟ فرمود: وقتی صدقه در راه خدا داد، مال مساکین
و ابن السبیل است، نمیتواند برگردد.
پرسیدم مرد میتواند نماز یا روزه بگیرد از طرف بعضی اموات خود؟ فرمود:
آري، هر چه میخواهد نماز میخواند و به میت میدهد. وقتی به میت بخشید، متعلق به او میشود.
ص: 283
صفحه 162 از 255
بخش هجدهم